از هلاک ما سیه بختان کسی آزرده نیست
مرده ما قابل ماتم چو خون مرده نیست
هر که خود را باخت اینجا می زند نقش مراد
پاکباز کوی عشق از نقش کم آزرده نیست
در وصال و هجر، داغ عشقبازان تازه است
در خزان و نوبهار این گلستان افسرده نیست
از تماشای خرامش چون نلغزد پای عقل؟
خاروخس را طاقت این سیل عالم برده نیست
صوفیان زنده دل از پوست بیرون رفته اند
در بساط پوست پوشان غیر خون مرده نیست
چون سکندر، خضر اینجا خاک می بوسد ز دور
چشمه آن لب چو آب زندگی لب خورده نیست
دل ازان توست اگر امروز اگر فردا کند
این قدر تدبیر حاجت در قمار برده نیست
این جواب آن غزل صائب که ادهم گفته است
گر منش دامن نگیرم خون من خود مرده نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به موضوع عشق و زندگی پس از مرگ میپردازد. شاعر بیان میکند که زندگی و عشق در هر شرایطی ادامه دارد و مرگ به معنای پایان نیست. اشعار نشان میدهد که انسانهای ناکام در عشق، نباید از درد و رنج خود آزرده شوند، زیرا عشق حقیقی و پاک هیچگاه از آنها مایوس نیست. همچنین، شاعر اشاره میکند که وجود انسانها در این دنیا با عشق و زیبایی همراه است و ارتباط با عشق بیپایان است. در نهایت، شاعر با ارجاع به قصیدهای از صائب، تأکید میکند که رد عشق و معشوق به هیچوجه نشانهای از پایان زندگی نیست و تجربه عشق همواره ارزشمند و زنده باقی میماند.
هوش مصنوعی: هیچ کس از هلاکت و بدبختی ما ناراحت نیست، زیرا مردهی ما ارزش برگزاری عزاداری ندارد، مثل اینکه کسی برای خون مرده ای داغدار شود.
هوش مصنوعی: هر کس که در این مکان خود را گم کند، در واقع به حقیقت واقعیات دست مییابد. کسی که عاشق واقعی است، از نقصها و کمبودهای مسیر عشق ناراحت نمیشود.
هوش مصنوعی: در کنار هم بودن و دوری از هم، برای عاشقان همواره احساسی عمیق و تازه به وجود میآورد. حتی در فصلهای پاییز و بهار، این باغِ گل، همیشه شاداب و بینظیر باقی میماند.
هوش مصنوعی: چگونه ممکن است عقل در مقابل زیبایی و جذبهی این حرکات لنگ بزند؟ زیرا همچون خار و خسی که در برابر طوفان و سیل جهان تاب و توان مقاومت ندارند، ما هم از این جذبهها ناتوانیم.
هوش مصنوعی: صوفیان با روح و جان زنده و پر از احساس، از محدودیتهای ظاهری و مادی خود رها شدهاند. کسانی که فقط به شکل و ظاهر اهمیت میدهند، در واقع مانند مردگان هستند و از زندگی واقعی بیبهرهاند.
هوش مصنوعی: در اینجا شخصی همچون سکندر، خضر، به عشق و احترام به خاک نزدیک میشود و از دور چشمهای را مشاهده میکند که لبها به آن آب حیات نمیزنند. این بیان نشاندهندهی جستجوی معنوی و نیاز به نوشیدن از چشمهای است که زندگی و حیات را به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: دل از آن توست، اما چه امروز و چه فردا، تدبیر و تدبیر کردن برای رسیدن به خواستهات در قمارِ زندگی، نتیجهای ندارد.
هوش مصنوعی: اگر من از این دنیا کناره بگیرم و خود را از آن دور کنم، باز هم خون من از بین نرفته و به خاک نرفته است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.