هیچ نخلی همچو رز در بوستان چالاک نیست
هیچ دستی در جهان بالای دست تاک نیست
همچو قمری گردن ما در خم طوق وفاست
صید ما را سرکشی از حلقه فتراک نیست
سبحه چون مار سیه بر دست ما پیچیده است
ورنه چین نارسایی در کمند تاک نیست
حسن او بی صنعت مشاطه عالمسوز شد
آتش گل زیر بار منت خاشاک نیست
همچو صائب با مفرح سر کن و سرسبز باش
هیچ زهری بهر اهل فکر چون تریاک نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و متمایز بودن صفات و ویژگیهای خاص چیزها اشاره میکند. شاعر میگوید هیچ چیزی به اندازه گل رز در باغ زیبا و شگفتانگیز نیست، و هیچ دستی در جهان به پای دستی که انگور را برداشت میکند نمیرسد. همچنین، تشبیه میشود که گردن ما همچون قمری در طوق وفا است و ما درگیر سرکشی نیستیم. در ادامه، به زیبایی جوهره و حسن بدون زحمت اشاره میشود و بیان میشود که آتش عشق گل زیر بار سنگین خاشاک قرار ندارد. در نهایت، شاعر با تاکید بر لذت و سرزندگی، پیشنهاد میدهد که همچون صایب زندگی کنیم و هیچ زهر ناگواری برای اهل تفکر به اندازه تریاک وجود ندارد.
هوش مصنوعی: هیچ درختی در باغ به زیبایی گل رز نیست و هیچ دستی در دنیا بالاتر از درخت انگور نمیتواند باشد.
هوش مصنوعی: ما مانند قمری هستیم که گردنمان در حلقهی محبت و وفا قرار دارد و هیچگونه سرکشی و آزاداندیشی نمیتواند ما را از این پیوند جدا کند.
هوش مصنوعی: دست ما را چون مرواری از رشتههای تیره و پیچیده احاطه کرده است، وگرنه در این دنیای زودگذر چیزی مانع از زندگی ساده و طبیعی ما نیست.
هوش مصنوعی: زیبایی او به قدری طبیعی و بدون هنروری است که دلها را میسوزاند. مانند آتش، گل زیر فشار و بیارزش بودن خاکستر قرار نمیگیرد.
هوش مصنوعی: با خوشحالی و سرزندگی زندگی کن و شاداب باش، زیرا هیچ زهر و آسیبی برای افراد با فکر و اندیشه مانند تریاک نیست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
همچو رخسار تو مه بر گوشهٔ افلاک نیست
همچو بالای تو سروی در چمن چالاک نیست
مهر حسنی دارد اما نیست ایمن از زوال
گل تو را ماند دریغا دامن گل پاک نیست
یا رب اجزای وجودت از چه درخور کردهاند
[...]
پاکدامان را غمی از تهمت ناپاک نیست
بحر را از پنجه خونین مرجان باک نیست
نیست اگر آب حیا در چشم گردون گو مباش
شکرلله تخم امیدی مرا در خاک نیست
گل به گلچین دست داد و بلبل از غیرت نسوخت
[...]
عشق گل گر آشکارا کرد بلبل باک نیست
عاشقی ترسد ز رسوایی که عشقش پاک نیست
کار ما را از نگاهی می تواند ساختن
گردش چشم تو مثل گردش افلاک نیست
عشق را الفت به قدر نسبت آمد شعله را
[...]
گر زمین از جا رود، آزادگان را باک نیست
همچو نخل موم، ما را ریشهای در خاک نیست
نیست حرف آرزو بر گفتگوی ما سوار
همچو باد انفاس عیسی مرکب خاشاک نیست
طایر همت نمیگنجد در این تنگآشیان
[...]
عشق اگر سوزد بر آتش حسن او را باک نیست
شعله را پروای جان افشانی خاشاک نیست
بی فریب زلف او رام گرفتاری شدیم
صید ما را یک سر مو منت از فتراک نیست
اشک اگر افشای رازت کرد از مژگان مبین
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.