تَرزبانی معدنِ زَنگار میسازد مرا
خامشی آیینهٔ اسرار میسازد مرا
آفتابِ غیب، فرشِ خانهٔ بیروزن است
چشم بستن مطلعِ انوار میسازد مرا
در میانِ مستی و هشیاریِ من پردهای است
نعرهٔ مستانهای هشیار میسازد مرا
سایهٔ سروی که من در پای او آسودهام
از شِکَرخوابِ عدم بیدار میسازد مرا
میتواند چشمِ بیماری مسیحِ من شدن
فتنهٔ خوابیدهای بیدار میسازد مرا
کف چه حد دارد نقابِ شورش دریا شود؟
مستی سرشار، بیدستار میسازد مرا
آفتابِ گرمرویی دشمنِ جانِ من است
نخلِ مومم، سردیِ بازار میسازد مرا
تنگ میسازد بیابان را به رهرو کفشِ تنگ
تنگدستی از جهان بیزار میسازد مرا
عِزّ آزادی به ذِلّ بندگی نتوان فروخت
بُخلِ بیش از جود، منّتدار میسازد مرا
هیچ سوهان راهرو را چون رهِ باریک نیست
فکرِ آن موی میان هموار میسازد مرا
گرچه چون سیل از غبارِ ره گران گردیدهام
جذبهٔ دریا سبکرفتار میسازد مرا
این جوابِ آن غزل صائب، که میگوید اسیر
خواب چون گردد گران، بیدار میسازد مرا
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بررسی تمهای عمیق در مورد زندگی، عشق و فرایندهای درونی انسان میپردازد. شاعر از حالتهای مختلفی چون خاموشی و شفافیت، مستی و هشیاری، خواب و بیداری صحبت میکند و به نوعی چالشها و تناقضهای موجود در زندگی را به تصویر میکشد. او به تاثیری که محیط و عناصر طبیعی بر روح و روان انسان دارند اشاره میکند و بر این نکته تأکید میکند که آزادی قابل معامله نیست و انسان باید از تنگناها و محدودیتهای زندگی رهایی یابد. در نهایت، شاعر بیان میکند که در عمیقترین حالتهای زندگی، بیداری و آگاهی همواره او را شکل میدهد.
هوش مصنوعی: سکوت و خاموشی باعث میشود که روح و ذهن من به عمق حقیقتها و رازها پی ببرد، در حالی که گفتار و زبان زنگار و کدری بر وجودم مینهد.
هوش مصنوعی: نور پنهان مانند فرشی است که در خانهای بدون پنجره قرار دارد. وقتی چشمهایم را ببندم، این نور به سمت من میآید و جهان را برایم روشن میکند.
هوش مصنوعی: بین حالتی که مست هستم و زمانی که هوشیارم، پردهای وجود دارد که صدای شاد و مستانهای مرا به حالت هوشیاری میآورد.
هوش مصنوعی: سایهی درخت سرو که در زیر آن آرامش دارم، مرا از خواب شیرین عدم بیدار میکند.
هوش مصنوعی: چشمهای بیمار من میتواند مانند مسیح، خوابیدهای را به حرکت درآورد و بیدار کند.
هوش مصنوعی: نمیدانم تا چه اندازه میتوانم به سر و صدای شورش دریا گوش دهم، اما اوج مستی و سرخوشی باعث میشود که من به طور کامل بینظم و آشفته شوم.
هوش مصنوعی: آفتاب با گرمایی که دارد، برای من بسیار خطرناک و مضر است. نخل که از موم ساخته شده، باعث میشود که من در بازار احساس سرما و بیحالی کنم.
هوش مصنوعی: دشت و بیابان با کفشهای تنگ، راه را برای مسافر سخت و دشوار میکند. تنگدستی و فقر نیز باعث میشود که از دنیا و آنچه در آن است دلزده و بیزار شوم.
هوش مصنوعی: عزت و ارزش آزادی را نمیتوان به خاطر بندگی و بنده بودن، فدای ذلت کرد. اگر انسان بخیل و حرصزده باشد، حتی احسان و بخشش او هم باعث میشود که دیگران او را تحت فشار قرار دهند و نیازمند او شوند.
هوش مصنوعی: هیچ چیز به باریکی و سختی دلیلی برای دشواری انجام کارها نیست، اما یادآوری آن مو، ذهنم را آرام و هموار میکند.
هوش مصنوعی: با اینکه به خاطر مشکلات و سختیهای مسیر مانند سیل از غبار و گرد و غبار پر شدهام، اما نیروی کشش دریا به من حالتی سبک و آزاد میبخشد.
هوش مصنوعی: وقتی که انسان در خواب غرق میشود و احساس سنگینی میکند، کسی یا چیزی او را بیدار میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
باده چون زور آورد هشیار میسازد مرا
خواب چون گردد گران بیدار میسازد مرا
همین شعر » بیت ۱۲
این جوابِ آن غزل صائب، که میگوید اسیر
خواب چون گردد گران، بیدار میسازد مرا
باده چون زور آورد هشیار میسازد مرا
خواب چون گردد گران بیدار میسازد مرا
صبح را گلگونه میبخشد کف خاکسترم
سوختن رنگین تر از گلزار میسازد مرا
دارد اکسیر حواس جمع دل چون شد خراب
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.