شمع فانوس خیال آسمان پیداست کیست
شعله جواله این دودمان پیداست کیست
آن به دل نزدیک دور از چشم، کز لطف گهر
در جهان است و برون است از جهان پیداست کیست
مجلس آرایی که چون جان جلوه پیدایی اش
برنمی دارد اشارات نهان پیداست کیست
با همه نیرنگ سازی، آن که در گلزار او
نیست رنگی از بهار و از خزان پیداست کیست
دیده یوسف شناسان در غبار کثرت است
ورنه یوسف در میان کاروان پیداست کیست
حسن مستوری که آورده است از نظاره اش
نرگس عین الیقین آب گمان پیداست کیست
گرچه پیدا و نهان با هم نمی گردند جمع
آن که پنهان است و پیدا در جهان پیداست کیست
آن که ذرات دو عالم را نسیم لطف او
می کند بیدار از خواب گران پیداست کیست
آهوی وحشی چه می داند طریق دلبری؟
مردمی آموز چشم دلبران پیداست کیست
نیست در شان عسل حسن گلوسوز این قدر
چاشنی بخش لب شکرفشان پیداست کیست
نقشبندی بی قلم نه کار هر صورتگری است
چهره پرداز خط سبز بتان پیداست کیست
خضر اگر تیری به تاریکی فکند از ره مرو
آن که می بخشد حیات جاودان پیداست کیست
این جواب آن که شیخ مغربی فرموده است
مخفی اندر پیر و پیدا در جوان پیداست کیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شعر به جستجوی شناخت وجودی عمیق و الهی پرداخته و در تلاش است تا چهرهای را که در عالم خیال و نوعی حضور باطنی دارد، شناسایی کند. شاعر از نمادها و تصاویری چون شمع، گلزار، یوسف و عطر بهار برای توصیف این شخصیت استفاده میکند. او به این نکته اشاره میکند که این وجود الهی در عین پنهان بودن، در واقع در همه جا حضور دارد و میتواند بر بیداری و حیات موجودات اثر بگذارد. همچنین به تناقضهای وجودی اشاره دارد که چه در پنهان و چه در ظاهر، هویت اصلی او قابل شناخت است. در نهایت، شاعر سعی دارد تا از طریق پرسشها و تشبیهات مختلف به درک عمیقتری از این حقیقت نزدیک شود؛ حقیقتی که همواره در افق خیال و حقیقت مادی وجود دارد.
هوش مصنوعی: نور شمع و چراغ در آسمان واضح است، اما مشخص نیست که این آتش و روشنایی از کجا میآید و چه کسی آن را به وجود آورده است.
هوش مصنوعی: این شخص به دل بسیار نزدیک است اما از نظر ظاهری از ما دور است. او به خاطر نعمت و زیباییاش در این دنیا شناخته میشود، اما وجودش فراتر از این دنیا و مشخص است که کیست.
هوش مصنوعی: مجلس آرایی که به زیبایی و دلربایی خود هیچ گاه اشاره نمیکند و همه چیز را به صورت پنهان نشان میدهد، چه کسی است؟
هوش مصنوعی: در میان تمام تزویرها و بازیهای زندگی، کسی که در باغ او نیست، نه زیبایی بهاری دارد و نه نشانهای از خزان. چنین کسی چه کسی است؟
هوش مصنوعی: چشمان افرادی که یوسف را میشناسند در لابهلای شلوغی و کثرت به سختی میتواند او را بیابد، اما در حقیقت یوسف در میان کاروان به وضوح دیده میشود.
هوش مصنوعی: زیبایی پنهانی که از دیدنش میخیزد، مانند نرگسی است که یقیناً آب گمان را نمایان میکند. اینکه این زیبایی چه کسی است، مشخص است.
هوش مصنوعی: هرچند که ظاهر و باطن نمیتوانند به یکدیگر بپیوندند، اما در این دنیا، کسی که هم آشکار است و هم پنهان، مشخص و شناخته شده است.
هوش مصنوعی: کسی که با لطف و محبتش، تمام موجودات جهان را از خواب غفلت بیدار میکند، مشخص است که کیست.
هوش مصنوعی: آهوی آزاد و وحشی از هنر عاشقانه و فریبندگی بیخبر است. ولی در میان انسانها، به وضوح میتوان فهمید که چه کسی قابلیت دلبری و جذابیت دارد.
هوش مصنوعی: خوشبویی و شیرینی عسل به زیبایی گل نمیرسد؛ با این وجود، هر کسی که لبهایش را شکری میگرداند، به وضوح مینمایاند که چه کسی پشت این زیبایی است.
هوش مصنوعی: نقاشی بدون قلم کار هر هنرمندی نیست، تصویرسازان چهرههای زیبا با ظرافت و دقت ویژگیهای خاص محبوبان را نمایش میدهند.
هوش مصنوعی: اگر خضر در تاریکی نیز تیری پرتاب کند، از مسیر او نرو. زیرا آن کسی که زندگی جاودانی را به انسان میدهد، روشن است که کیست.
هوش مصنوعی: این جمله اشاره به این دارد که پاسخ به سوالی که عالم مغربی مطرح کرده، در وجود پیران نهفته است، اما در جوانان به وضوح قابل مشاهده است. به عبارت دیگر، wisdom و دانش در افراد مسن نهفته است، در حالی که جوانان میتوانند آن را به راحتی نشان دهند یا نمایان کنند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آنکه او در هر لباسی شد عیان پیداست کیست
وانکه هست از جمله عالم نهان پیداست کیست
آنکه از بهر تماشا آمد از خلوت برون
تا همه عالم بدیدندش عیان پیداست کیست
آنکه چون آمد بصحرای جهان ما ظهور
[...]
آنکه دل بر دست و دارد قصد جان پیداست کیست
وآنکه رو بنمود و دل برد از میان پیداست کیست
آنکه از هر ضرب شمشیرش دمادم میرسد
عاشقان را صد حیات جاودان پیداست کیست
آنکه از روی حقیقت عاشق و معشوق اوست
[...]
آنکه پنهانست از چشم کسان پیداست کیست
در دل هر ذره خورشید نهان پیداست کیست
آنکه دارد آسمانرا تا نیفتد بر زمین
هم زمین را تا بجنبد هر زمان پیداست کیست
سر نه پیچد هیچیک از حلقة فرمان او
[...]
صیقل رسوایی راز نهان پیداست کیست
مو به مویم تا به مغز استخوان پیداست کیست
خار و گل در باغ دل جوش انا الحق می زنند
شبنم یکرنگی این بوستان پیداست کیست
دیده آیینه اختر شناسان کور باد
[...]
جستجوی جان جانان کن که جان پیداست کیست
میزبان را شو شناسا میهمان پیداست کیست
چون شنیدم رمز «الرحمن علی العرش استوا»
بر سریر آسمان بنشسته آن پیداست کیست
جز درون دیده، خوبان راه نتوانند کرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.