شکوه ام آتش زبان گردیده است از خوی دوست
آه اگر آبی بر این آتش نریزد روی دوست
دور باش ناز اگر نزدیک نگذارد مرا
زیر یک پیراهن از یکرنگیم با بوی دوست
می شود هر شعله ای انگشت زنهار دگر
آتش سوزان طرف گردد اگر با خوی دوست
از صدای شهپر جبریل بر هم می خورد
گوش هر کس آشنا گردد به گفت و گوی دوست
کاسه دریوزه سازد ناف را آهوی چین
چون پریشان سیر گردد زلف عنبر بوی دوست
می کند از بار دل سرو و صنوبر را سبک
رو به هر گلشن گذارد قامت دلجوی دوست
گر به این دستور آرد روی دلها را به خود
قبله ها را طاق نسیان می کند ابروی دوست
می شود سیل بهاران خاروخس را بال و پر
رفتن دل می برد ما بیخودان را سوی دوست
می برد گوی سعادت از میان رهروان
هر که از سر پای می سازد به جست و جوی دوست
این جواب آن غزل صائب که اهلی گفته است
عاشق اندر پوست کی گنجد چو بیند روی دوست؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از شدت عشق و محبت به دوست سخن میگوید و تشبیهات گوناگونی برای بیان احساساتش به کار میبرد. او آتش عشق را به نقشی از وجود خود تبدیل کرده و آرزو دارد که این آتش با آرامشی به مانند آب خاموش شود. شاعر از دوری و نزدیکی به محبوبش صحبت کرده و اشاره میکند که حتی در نزدیکی نیز دشواریهایی وجود دارد. همچنین، در این شعر زیبایی و تاثیر محبوب بر طبیعت و احساسات دل را توصیف میکند، به طوری که هر چیزی به عشق او رنگ و جلوهای ویژه میدهد. در نهایت، شاعر میگوید که عشق واقعی و عمیق نمیتواند در قالبی محدود بگنجد و هر کسی که در جستجوی دوست است، به خوشبختی خواهد رسید.
هوش مصنوعی: رضایت و محبت دوست مانند آتش به زبانم تبدیل شده است. کاش که آب و مرهمی بر این آتش وجود داشته باشد تا درد و التهاب آن کاهش یابد و باری را از روی دل بردارد.
هوش مصنوعی: اگر دوریات باعث نشود که به من نزدیک شوی، من زیر یک پیراهن یکرنگ با بوی دوستیام خواهم ماند.
هوش مصنوعی: هر شعلهای ممکن است که با یک اشاره، به آتش سوزانی تبدیل شود اگر با دوستانهی خود رفتار نشود.
هوش مصنوعی: وقتی صدای پرواز جبرئیل به گوش میرسد، توجه همه جلب میشود و هر کس با شنیدن این صدا به گفتوگو با دوستش آشنا میشود.
هوش مصنوعی: دریوزگی کاسه را به صدا در میآورد و به دنبال آن، آهوی چین وقتی درهم و برهم میشود، زلفهای خوشبو و عطرآگین دوست را به یاد میآورد.
هوش مصنوعی: سرو و صنوبر که دلشکستهاند، از غم و بار سنگین خود رها میشوند و با خوشحالی و سبکی به سمت هر باغ و گلستانی میروند تا به دوست محبوبشان نزدیکتر شوند.
هوش مصنوعی: اگر زیبایی محبوبی با این دستور و نظام عشق بیفتد، دلها را به سمت خود جذب میکند و باعث میشود که همه چیز، حتی قبلهها، در برابر یاد او فراموش شود.
هوش مصنوعی: بهار میتواند همچون سیلی بهاری، زندهدلی و شادابی را به همراه بیاورد و دلهای بیخبر از حقیقت را به سوی دوست واقعی رهنمون کند.
هوش مصنوعی: هر کسی که با صداقت و تلاش خود در پی یافتن دوست باشد، در مسیر زندگی، خوشبختی را از آن خود میکند.
هوش مصنوعی: عاشق وقتی چهره معشوق خود را میبیند، چطور میتواند در محدودیتهای ظاهری و مادی خود قرار بگیرد؟ احساس او فراتر از این جسم و پوست است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صبحدم خاکی به صحرا برد باد از کوی دوست
بوستان در عنبر سارا گرفت از بوی دوست
دوست گر با ما بسازد دولتی باشد عظیم
ور نسازد میبباید ساختن با خوی دوست
گر قبولم میکند مملوک خود میپرورد
[...]
باز دیدم خویشتن را در بهشتِ کویِ دوست
آبِ حیوان نوش کردم بر جمالِ رویِ دوست
دست در کش خفته لب بر چشمۀ حیوان یار
طوقِ گردن کرده مار حلقۀ گیسویِ دوست
در غلط می افکنم خود را و می گویم به دل
[...]
ماه عیدست این ندانم یا خم ابروی دوست
روز نوروزست تابان در جهان یا روی دوست
آفتاب از روی چون مهرش مثالی روشنست
لیک طغرائی ندارد چون خم ابروی دوست
صبحدم نرگس چو چشم از خواب مستی برگشاد
[...]
آفتاب حسن را برج شرف شد روی دوست
سایه دولت خوهی بیرون مباش از کوی دوست
کی تواند روی او بی عشق دشمن روی دید
دوست روی عشق باید تا ببیند روی دوست
گرچه جان بخش است بوی دوست مر عشاق را
[...]
عید شد خواهیم دیدن ماه یعنی روی دوست
روزه داران ماه نو بینند و ما ابروی دوست
دیده ها از بامها در جست و جوی ماه نو
عاشقان از پستی و بالا به جست و جوی دوست
لیلة القدری که در وی بود حلقه حلقه روح
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.