گنجور

 
صائب تبریزی

شکوه ام آتش زبان گردیده است از خوی دوست

آه اگر آبی بر این آتش نریزد روی دوست

دور باش ناز اگر نزدیک نگذارد مرا

زیر یک پیراهن از یکرنگیم با بوی دوست

می شود هر شعله ای انگشت زنهار دگر

آتش سوزان طرف گردد اگر با خوی دوست

از صدای شهپر جبریل بر هم می خورد

گوش هر کس آشنا گردد به گفت و گوی دوست

کاسه دریوزه سازد ناف را آهوی چین

چون پریشان سیر گردد زلف عنبر بوی دوست

می کند از بار دل سرو و صنوبر را سبک

رو به هر گلشن گذارد قامت دلجوی دوست

گر به این دستور آرد روی دلها را به خود

قبله ها را طاق نسیان می کند ابروی دوست

می شود سیل بهاران خاروخس را بال و پر

رفتن دل می برد ما بیخودان را سوی دوست

می برد گوی سعادت از میان رهروان

هر که از سر پای می سازد به جست و جوی دوست

این جواب آن غزل صائب که اهلی گفته است

عاشق اندر پوست کی گنجد چو بیند روی دوست؟

 
 
 
سعدی

صبحدم خاکی به صحرا برد باد از کوی دوست

بوستان در عنبر سارا گرفت از بوی دوست

دوست گر با ما بسازد دولتی باشد عظیم

ور نسازد می‌بباید ساختن با خوی دوست

گر قبولم می‌کند مملوک خود می‌پرورد

[...]

حکیم نزاری

باز دیدم خویشتن را در بهشتِ کویِ دوست

آبِ حیوان نوش کردم بر جمالِ رویِ دوست

دست در کش خفته لب بر چشمۀ حیوان یار

طوقِ گردن کرده مار حلقۀ گیسویِ دوست

در غلط می افکنم خود را و می گویم به دل

[...]

ابن یمین

ماه عیدست این ندانم یا خم ابروی دوست

روز نوروزست تابان در جهان یا روی دوست

آفتاب از روی چون مهرش مثالی روشنست

لیک طغرائی ندارد چون خم ابروی دوست

صبحدم نرگس چو چشم از خواب مستی برگشاد

[...]

سیف فرغانی

آفتاب حسن را برج شرف شد روی دوست

سایه دولت خوهی بیرون مباش از کوی دوست

کی تواند روی او بی عشق دشمن روی دید

دوست روی عشق باید تا ببیند روی دوست

گرچه جان بخش است بوی دوست مر عشاق را

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سیف فرغانی
کمال خجندی

عید شد خواهیم دیدن ماه یعنی روی دوست

روزه داران ماه نو بینند و ما ابروی دوست

دیده ها از بامها در جست و جوی ماه نو

عاشقان از پستی و بالا به جست و جوی دوست

لیلة القدری که در وی بود حلقه حلقه روح

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از کمال خجندی
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه