چشم ما پوشیده از خواب پریشان گشته است
از هجوم سنبل این سرچشمه پنهان گشته است
تا چه باشد نوشخند آن عقیق آبدار
کز جواب خشک بر من آب حیوان گشته است
گر گشایندش رگ جوهر، نگردد با خبر
بس که بر رخسار او آیینه حیران گشته است
از نشاط دردمندی، درمندان ترا
استخوان چون بسته زیر پوست خندان گشته است
گرچه باشد لیلة القدر آن خط مشکین مرا
صبح رخسار ترا شام غریبان گشته است
گر زند با چشم شوخش لاف همچشمی غزال
می توان بخشید، مسکین در بیابان گشته است!
در مذاقش خون دل خوردن گوارا می شود
بر سر خوان فلک هر کس که مهسان گشته است
گوشه دلتنگیی دارم که چشم تنگ مور
پیش چشمم عرصه ملک سلیمان گشته است
گوی زرین سعادت در خم چوگان اوست
قامت هر کس ز بار درد چوگان گشته است
نوخط ما گر ندارد رحم در دل، دور نیست
چند روزی شد که این کافر مسلمان گشته است
نیست صائب پاکدامانی به جز آب روان
شبنم من بارها بر این گلستان گشته است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساساتی عمیق و پیچیده پرداخته است. شاعر با استفاده از تصاویری زیبا، به خواب و عدم آگاهی از واقعیت، زیبایی و جذابیت چشمان معشوق، و ناراحتی و اندوه ناشی از دردهای قلبی اشاره میکند. او به تضاد بین شادی و غم اشاره دارد و به حالت ناامیدی و دلتنگی خود پرداخته است. در عین حال، شاعر در تلاش است تا از زیباییها و خوشیهای زندگی پرده بردارد، در حالی که از درد و رنج نیز غافل نیست. در نهایت، او به زندگی و تقدیر، و تأثیرات آن بر روح و روان انسان میپردازد.
هوش مصنوعی: چشم ما به خاطر خواب آشفته بسته شده و به خاطر هجوم گلهای خوشبو، این منبع پنهان شده است.
هوش مصنوعی: برای من چه خواهد بود لبخند شیرین آن عقیق درخشان، وقتی که در پاسخ به احساس خشک من، به مانند آب حیات شده است.
هوش مصنوعی: اگر رگ جوهر او را بگشایند، خبر باز نخواهد آمد از آنچه هست، زیرا که آینه به قدری از زیبایی چهرهاش حیران شده که نمیتواند چیز دیگری ببیند.
هوش مصنوعی: از شادی درد و رنجی که دارم، حال من باعث شده که ثروتمندان به شکل خندان و شاداب به نظر بیایند، مانند این که استخوانهایشان زیر پوستشان محکم بسته شده است.
هوش مصنوعی: هرچند که شب قدر، آن خط زیبا و شگفت انگیز من است، اما صبح چهره تو، در حالتی غمناک و دور از انتظار آمده است.
هوش مصنوعی: اگر چشمان تو با زیباییشان خود را به رخ بکشند، میتوان این ادعا را نادیده گرفت، زیرا مسکینی که در بیابان سرگردان است، به نظر میرسد آنگونه که باید در زندگیاش درک نشده است.
هوش مصنوعی: کسی که به خاطر مشکلات و رنجها عادت کرده، در کنار نعمتها و فرصتهای زندگی، میتواند با آرامش و دلخوشی چالشها را تحمل کند.
هوش مصنوعی: در دلش یک گوشه دلتنگی دارد که در آنجا، دیدن یک مور کوچک هم به اندازهی سلطنت سلیمان بزرگ و با اهمیت به نظر میرسد.
هوش مصنوعی: سعادت و خوشبختی در دستان او قرار دارد و هر کس که بار مشکلات و دردها را تحمل کرده، تحت تأثیر او قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: اگر دل نوخط ما رحم و محبت نداشته باشد، دور نیست که چند روز دیگر این کافر به مسلمان تبدیل شود.
هوش مصنوعی: هیچ پاکدامنی به غیر از آب زلال و جاری وجود ندارد؛ من بارها مانند شبنمی بر این گلستان نازیدهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عید نوروز است و عالم سبز و خندان گشته است
بوستان در حسن چون رخسار جانان گشته است
باد عیسی دم چو کرد احیا اموات خاک را
سبزه ها شد خضر و باران آب حیوان گشته است
غنچه مستور کز باد هوا آبستن است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.