عالمی را از عمارت پای در گل رفته است
وسعت از دست و دل مردم به منزل رفته است
می شود زنجیر پا عقل فلک پرواز را
کوچه راهی را که مجنون با سلاسل رفته است
آتش سوزنده و خاک فراموشان یکی است
تا سپند بی قرار من ز محفل رفته است
می کشد میدان که دریا را در آغوش آورد
موج ما گاهی گر از دریا به ساحل رفته است
صید من کز ناتوانی بر زمین بسته است نقش
حیرتی دارم که چون از یاد قاتل رفته است
باعث امیدواری شد من افتاده را
تا ره خوابیده را دیدم به منزل رفته است
بس که چشمش محو در نظاره قاتل شده است
پرفشانی زیر تیغ از یاد بسمل رفته است
پیش بینا نور حق روشنترست از آفتاب
بی بصیرت آن که دنبال دلایل رفته است
هر چه جز آزادگی، بارست بر آزادگان
چون صنوبر زیر بار یک جهان دل رفته است؟
صد بیابان از حریم کعبه افتاده است دور
هر که در راه طلب یک گام غافل رفته است
بر مطالب، بی طلب فرمانروا گردیده ام
تا مرا از دست، دامان وسایل رفته است
تیشه فرهاد گردیده است هر مو بر تنم
تا ز چشمم صائب آن شیرین شمایل رفته است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات عمیق و دردناک شاعر نسبت به جداییها و درگیریهای روحی و عاطفی میپردازد. شاعر به تصویر کشیدن عالم و اوضاع نابسامان پرداخته و از دست رفتن فرصتها و آرزوها سخن میگوید. او به مشکلاتی که عقل و دل انسانها با آن مواجهند اشاره کرده و از آسیبهای عشق و دلبستگی یاد میکند. همچنین، شاعر به عدم آگاهی و بیتوجهی برخی افراد نسبت به حقیقت اشاره میکند و در نهایت، به وجود موانع و سختیهای زندگی اشاره میکند که انسانها را از آزادی و آرامش دور کرده است. این ابیات نشاندهنده تنهایی، ناکامی و جستجوی معنا در روزگار پرمشکل است.
هوش مصنوعی: عالمی که زمانی پر از زندگی و نشاط بود، اکنون دچار رکود و پوچی شده است. مردم نیز از دل و جان خود از آرامش و خوشی دور افتادهاند و به کمبودهایی در زندگی مواجه هستند.
هوش مصنوعی: عقل آدمی گاهی به مانند زنجیرهایی میشود که او را از پرواز و رسیدن به آرزوهایش باز میدارد. اما میتوان از راهی که مجنون پیش گرفته، که با زنجیر هم به عشق و آزادگی رسیده، الهام گرفت و در مسیر خود پیشرفت کرد.
هوش مصنوعی: آتش و خاک کسانی که فراموش شدهاند یکی هستند، زیرا عواطف و احساسات ناآرام من از جمع و اجتماع رفته و دور افتاده است.
هوش مصنوعی: موج دریا گاهی به ساحل میرود تا در آغوش دریا قرار بگیرد، و این نشانگر این است که در زندگی همواره ارتباط و رفت و آمدی بین دو حال وجود دارد.
هوش مصنوعی: من شکار کردهایم که به سبب ناتوانی بر زمین افتاده است. حالا من در حسرت و حیرتی به سر میبرم که گویی بعد از مرگ قاتل از یادها رفته است.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که من، با وجود اینکه در وضعیت ناامیدی قرار داشتم، امیدم را تازه کردم وقتی که شخصی که گم شده بود را دیدم که به خانه برگشته است.
هوش مصنوعی: چشمش آنچنان به تماشای زیبایی جذب شده که دیگر از زخمهایی که به او وارد شده، غافل بوده و به یاد آنها نیست.
هوش مصنوعی: انسانی که بینش و بصیرت دارد، نور حقیقت را بهتر و روشنتر از نور آفتاب درک میکند. در حالی که کسی که فقط به ظواهر و دلایل سطحی توجه میکند، درک درستی از حقیقت ندارد.
هوش مصنوعی: هر چیزی که غیر از آزادگی باشد، بر دوش انسانهای آزاد سنگینی میکند؛ درست مثل درخت صنوبر که زیر بار سنگین، دلش رنج میکشد.
هوش مصنوعی: هر کس که در مسیر جستجوی حقیقت یک گام غافلانه بردارد، صد بیابان از حریم کعبه فاصله گرفته است.
هوش مصنوعی: من بدون اینکه به چیزی نیاز داشته باشم، بر مسائل تسلط یافتهام، زیرا وسایل و امکاناتی که داشتم، از دستم رفته است.
هوش مصنوعی: هر strand از موهایم مانند تیشهای است که فرهاد به آن ضربه میزند، چرا که زیبایی شیرین شما از چشمانم دور شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.