زهر در ساغر مرا از سیر ماه و انجم است
آسمان پر کواکب شیشه پر کژدم است
چرخ معذورست در افشردن دلهای خلق
نخل ماتم تازه رو از آب چشم مردم است
کار نادان می شود مشکل تر از تدبیر خویش
از لگد محکم شود خاری که در زیر دم است
از علایق رشته ای تا هست، جان آزاد نیست
تا رگ خامی بود در باده، محبوس خم است
خرد مشمر جرم را هر چند باشد اندکی
کز بهشت آواره آدم از برای گندم است
دوری ظاهر حجاب تشنه دیدار نیست
قطره در هر جا که باشد متحد با قلزم است
از صفای سینه مستورست صائب داغ من
پرتو خورشید تابان پرده دار انجم است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
یا رب این باغ ارم یا شادیاخ خرم است
یا رب اصطرخ است این یا چشمه سار زمزم است
عکس شاخ یاسمین بر آب اصطرخش ببین
راست گوئی اطلسی نیکو بگوهر معلم است
هر نسیمی کز ریاض راحت افزایش وزد
[...]
تاج بخش خسروان شاهی کز آب تیغ او
جویبار مملکت پیوسته سبز و خرم است
رای او را زین زر بر پشت صبح اشهب است
قهر او را داغ کین بر ران شام ادهم است
نجم سیار از شهاب تیغ او یک پرتو است
[...]
گرچه ماه نو به شوخی بی نظیر عالم است
لیک در خوبی ز ابروی تو بسیاری کم است
گرنه دزد نقد قلب ماست زلف شب روَت
از چه معنی اینچنین آشفته حال و درهم است
گوشهٔ خاطر بپرداز ای دل از سودای جان
[...]
هر پسر کو از پدر لافد نه از فضل و هنر
فی المثل گر دیده را مردم بود نامردم است
شاخ بی بر گر چه باشد از درخت میوه دار
چون نیارد میوه بار اندر شمار هیزم است
چشم مست گر کشد هر گوشه خلقی در غم است
گوشهگیر آن را چه غم گر کار عالم در هم است
در وفاداری رخ زرد مرا بشناس تو
زان که اکسیر وفا بسیار در عالم کم است
کی ز تنهایی به تنگ آیم من مجنونصفت
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.