گنجور

 
صائب تبریزی

زهر در ساغر مرا از سیر ماه و انجم است

آسمان پر کواکب شیشه پر کژدم است

چرخ معذورست در افشردن دلهای خلق

نخل ماتم تازه رو از آب چشم مردم است

کار نادان می شود مشکل تر از تدبیر خویش

از لگد محکم شود خاری که در زیر دم است

از علایق رشته ای تا هست، جان آزاد نیست

تا رگ خامی بود در باده، محبوس خم است

خرد مشمر جرم را هر چند باشد اندکی

کز بهشت آواره آدم از برای گندم است

دوری ظاهر حجاب تشنه دیدار نیست

قطره در هر جا که باشد متحد با قلزم است

از صفای سینه مستورست صائب داغ من

پرتو خورشید تابان پرده دار انجم است

 
 
 
ابن یمین

یا رب این باغ ارم یا شادیاخ خرم است

یا رب اصطرخ است این یا چشمه سار زمزم است

عکس شاخ یاسمین بر آب اصطرخش ببین

راست گوئی اطلسی نیکو بگوهر معلم است

هر نسیمی کز ریاض راحت افزایش وزد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از ابن یمین
سلمان ساوجی

تاج بخش خسروان شاهی کز آب تیغ او

جویبار مملکت پیوسته سبز و خرم است

رای او را زین زر بر پشت صبح اشهب است

قهر او را داغ کین بر ران شام ادهم است

نجم سیار از شهاب تیغ او یک پرتو است

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از سلمان ساوجی
خیالی بخارایی

گرچه ماه نو به شوخی بی نظیر عالم است

لیک در خوبی ز ابروی تو بسیاری کم است

گرنه دزد نقد قلب ماست زلف شب روَت

از چه معنی اینچنین آشفته حال و درهم است

گوشهٔ خاطر بپرداز ای دل از سودای جان

[...]

جامی

هر پسر کو از پدر لافد نه از فضل و هنر

فی المثل گر دیده را مردم بود نامردم است

شاخ بی بر گر چه باشد از درخت میوه دار

چون نیارد میوه بار اندر شمار هیزم است

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از جامی
اهلی شیرازی

چشم مست گر کشد هر گوشه خلقی در غم است

گوشه‌گیر آن را چه غم گر کار عالم در هم است

در وفاداری رخ زرد مرا بشناس تو

زان که اکسیر وفا بسیار در عالم کم است

کی ز تنهایی به تنگ آیم من مجنون‌صفت

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه