ای دل غبار غم ببرد باد صبحدم
بر زلف دوست گر گذرد باد صبحدم
بی باد صبحدم نزنم دم که هر شبی
پیغام من به دوست برد باد صبحدم
عطر و بخور بوی به زلفش سپرده اند
بر زلف او از آن سپرد باد صبحدم
از زلف او شده است معطر چو زلف او
از بس گره که می شمرد باد صبحدم
زان زلف گشت مونس دلهای عاشقان
آری صلاح خود نگرد باد صبحدم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.