گنجور

 
 
 
اثیر اخسیکتی

مرا گر ز آب حیوان جرعه ریزند

چه عیب آید که در پای تو دردم

چو اطلس بر سر شاهان نشسته

نه قصب آمد که در پای تو بُر دَم

گر آهن بودم از سختی شکستم

[...]

سعدی

پریشان از جفا می‌گفت هر دم

که «بد کردم که نیکویی نکردم»

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه