بزن که قوت بازوی سلطنت داری
که دست همت مردانت میدهد یاری
جهانگشای و عدو بند و ملکبخش و ستان
که در حمایت صاحبدلان بسیاری
گرت به شب نبدی سر بر آستانهٔ حق
کیت به روز میسر شدی جهانداری؟
به دولت تو چنان ایمنست پشت زمین
که خلق در شکم مادرند پنداری
به زیر سایهٔ عدل تو آسمان را نیست
مجال آنکه کند بر کسی ستمکاری
کف عطای تو گر نیست ابر رحمت حق
چه نعمت است که بر بر و بحر میباری
مدیح، شیوهٔ درویش نیست تا گویم
مثال بحر محیطی و ابر آذاری
نگویمت که به فضل از کرام ممتازی
نگویمت که به عدل از ملوک مختاری
وگرچه این همه هستی، نصیحت اولیتر
که پند، راه خلاص است و دوستی باری
به سعی کوش که ناگه فراغتت نبود
که سر بخاری اگر روی شیر نر خاری
خدای یوسف صدیق را عزیز نکرد
به خوب رویی، لیکن به خوب کرداری
شکوه و لشکر و جاه و جمال و مالت هست
ولی به کار نیاید به جز نکوکاری
چه روزها به شب آوردهای به راحت نفس
چه باشد ار به عبادت شبی به روز آری
که پیش اهل دل آب حیات در ظلمات
دعای زندهدلانست در شب تاری
خدای سلطنتت بر زمین دنیا داد
ز بهر آنکه درو تخم آخرت کاری
به نیک و بد چو بباید گذاشت این بهتر
که نام نیک به دست آوری و بگذاری
پس از گرفتن عالم چو کوچ خواهد بود
رواست گر همه عالم گرفته انگاری
صراط راست که داند در آن جهان رفتن؟
کسی که خو کند اینجا به راست رفتاری
جهان ستانی و لشکرکشی چه مانندست
به کامرانی درویش در سبکباری؟
به بندگی سر طاعت بنه که بربایی
به رفعت از سر گردون، کلاه جباری
چو کار با لحد افتاد هر دو یکسانند
بزرگتر ملک و کمترینه بازاری
ورین گدا به مثل نیکبخت برخیزد
بدان امیر اجلش دهند سالاری
تو را که رحمت و دادست و دین، بشارت باد
که جور و ظلم و تعدی ز خلق برداری
بقای مملکت اندر وجود یک شرطست
که دست هیچ قوی بر ضعیف نگماری
به دولتت علم دین حق فراشته باد
به صولتت علم کفر در نگونساری
چنانکه تا به قیامت کسی نشان ندهد
بجز دهانه فرنگی و مشک تاتاری
هزار سال نگویم بقای عمر تو باد
که این مبالغه دانم ز عقل نشماری
همین سعادت و توفیق بر مزیدت باد
که حقگزاری و بیحق کسی نیازاری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به تمجید از تواناییهای یک پادشاه و ویژگیهای یک حاکم عادل میپردازد. شاعر بر اهمیت قدرت و همت در سلطنت تأکید میکند و میگوید که اگر پادشاه تحت حمایت افراد نیکوکار باشد، امنیت و آرامش در سرزمین حفظ میشود. همچنین، وی به تمایز بین ظواهر و باطن اشاره میکند و بر این نکته تأکید دارد که در نهایت، نیکوکاری و رفتار نیک از هر ثروتی ارزشمندتر است.
شاعر به پادشاه نصیحت میکند که به جای توجه به جاه و مقام، به فکر آخرت و عمل خیر باشد. عدالت و انصاف از اصول مهم حاکمیت است و فقط با رعایت این اصول است که مملکت پایدار خواهد ماند. در نهایت، شاعر دعا میکند که رحمت و داد پادشاه موجب شود تا ظلم و تعدی در جامعه برطرف گردد و حاکم در زندگی خود به حق و عدالت توجه کند.
هوش مصنوعی: بزن و اقدام کن، زیرا تو قدرت و توانایی لازم برای حکمرانی را داری و دستان مردان با همت تو را حمایت میکنند.
هوش مصنوعی: تو به مانند یک فاتح جهان هستی و دشمنان را به بند میکشی و به مردم پادشاهی میدهی. در این مسیر، بسیاری از خوبان و صاحبدلان از تو حمایت میکنند.
هوش مصنوعی: اگر در شب، سر بر درگاه حق نذاری، چگونه در روز به مقام بزرگ جهانداری خواهی رسید؟
هوش مصنوعی: دولت تو آنقدر قوی و مطمئن است که گویی همه موجودات در امنیت کامل قرار دارند و مانند جنین در شکم مادر احساس آرامش میکنند.
هوش مصنوعی: در زیر سایهی انصاف و عدل تو، آسمان اجازه ندارد بر کسی ظلم کند یا ستمی روا دارد.
هوش مصنوعی: اگر بخشش تو مانند ابر رحمت پر بار نیست، چه ارزشی دارد نعمتهایی که بر زمین و دریا میباری؟
هوش مصنوعی: مدح و ستایش کردن، هنر درویش نیست، پس چگونه میتوانم خود را مانند دریا و ابر به وصف درآورم؟
هوش مصنوعی: به من نگو که به خاطر فضل و بزرگواری در زمرهی نیکان قرار داری، و نگو که به دلیل عدالت و انصاف، از میان پادشاهان جایگاه ویژهای داری.
هوش مصنوعی: اگرچه این جهان پر از شگفتیها و تجربیات است، اما در واقع نصیحت و پند، مهمتر از هر چیز دیگری است؛ زیرا این راهی برای نجات و رهایی از مشکلات و موانع زندگی محسوب میشود. دوستی و محبت نیز در این مسیر اهمیت زیادی دارد.
هوش مصنوعی: تلاش کن که همیشه آماده باشی، چون ممکن است در هر لحظه، فرصتی پیش بیاید که فرصت را از دست ندهی. زندگی مانند شعلهای است که ممکن است به ناگاه خاموش شود، بنابراین نباید بیاحتیاط باشی.
هوش مصنوعی: خداوند یوسف را به خاطر زیبایی ظاهریاش عزیز نکرد، بلکه به خاطر کردار نیک و اخلاق خوبش او را بزرگوار ساخت.
هوش مصنوعی: هرچند که تو ثروت، مقام و زیبایی داری، اما تنها نیکوکاری است که ارزشمند و مفید خواهد بود.
هوش مصنوعی: چه روزهای سختی را به شب گذراندهای! اگر شب را به عبادت و گذرانیدن بگذاری، به روز چه نیازی است؟
هوش مصنوعی: آب حیات، به ویژه در شرایط سخت و تاریک، دعایی است که از سوی افرادی که به زندگی و امید دل بستهاند، به اهالی دل و احساس میرسد. این دعا در شبهای ظلمانی، روشنی و حیات را به ارمغان میآورد.
هوش مصنوعی: خداوند به تو حکومت و سلطنت بر این دنیا بخشید تا بتوانی در این دنیا کارهایی بکنی که در نهایت به خیر و سعادت آخرتت منجر شود.
هوش مصنوعی: بهتر است که در زندگی خود به خوبیها و بدیها دقت کنیم و در نهایت سعی کنیم نام نیک و افتخاری برای خود به جا بگذاریم.
هوش مصنوعی: زمانی که عالم به پایان میرسد، رفتن و کوچ کردن طبیعی است، حتی اگر همه افراد در آن زمان در حال رفتن به نظر برسند.
هوش مصنوعی: کسی که در این دنیا به نیکی و رفتار صحیح عادت کرده باشد، در آن جهان هم میتواند راه راست را بشناسد و به آن برود.
هوش مصنوعی: جهانخواهی و لشکرکشی چه ارتباطی با انبساط خاطر یک درویش در زندگی ساده و بیدردسر دارد؟
هوش مصنوعی: به فرمانبرداری و تسلیم در برابر اسمانها و قدرتهای بالاتر بپرداز، چرا که آنکه به مقام و عظمت میرسد، از زیر سلطه و بندگی نجات مییابد.
هوش مصنوعی: زمانی که به زمین سپاری و به خاک میسپاری، همه انسانها در آنجا برابرند، چه پادشاهان بزرگ و چه افراد عادی. در نهایت مقام و سمت در مقابل مرگ هیچ ارزشی ندارند.
هوش مصنوعی: اگر این گدا مثل نیکبختان برخیزد و به خود اعتماد کند، تقدیر او میتواند به سلطنت و قدرت برسد.
هوش مصنوعی: ای کسی که رحمت و انصاف و دین در وجودت موجود است، خوشا به حالت که میتوانی ظلم و ستم و تعدی را از میان مردم برطرف کنی.
هوش مصنوعی: برای حفظ و بقای یک کشور، لازم است که هیچ قدرتی بر弱 ستم نکند و به حقوق ضعیفترها احترام بگذارد.
هوش مصنوعی: امیدوارم که با بزرگی و ثبات خود، علم و معرفت دینی را به سمتی بردی که در آن حق و حقیقت نمایان شود و با قدرت و نفوذت، جهل و نادرستی را به زوال و فنا دچار کنی.
هوش مصنوعی: تا زمانی که دنیا برپاست، هیچ چیزی جز نشانههای خاصی از فرهنگهای دیگر، مانند دهانه فرنگی و مشک تاتاری، برای کسی نمایان نخواهد شد.
هوش مصنوعی: من هرگز نمیگویم که عمر تو هزار سال و بیشتر باشد، چون میدانم این یک اغراق است و عقل نمیپذیرد.
هوش مصنوعی: اینکه سعادت و موفقیت بیشتری نصیبت بشود و بتوانی حق دیگران را رعایت کنی بدون اینکه به کسی آسیب برسانی، آرزوی من است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
مرا به ناله و زاری همیبیازاری
جفای تو بکشم زانکه بس سزاواری
تو را به جان و تن خویشتن خریدارم
مرا به قول بداندیش میبیازاری
به جان شیرین مهر تو را خریدارم
[...]
نبود چون تو مَلِک در جهان جهانداری
نیافرید خدای جهان تو را یاری
خجسته آمد دیدار تو به عالم بر
خدایگان چو تو باید خجسته دیداری
تو راست مُلک و سزاوار آن تویی به یقین
[...]
ز عشقت ای عمل غمزهٔ تو خون خواری
بسی کشید تن مستمند من خواری
مراست عیش دژم تا شدی ز دست آسان
چگونه عیشی؟ با صد هزار دشواری
بدان دو چشم دژم عیش من دژم خواهی
[...]
در آی جانا با من به کار اگر یاری
وگرنه رو به سلامت که بر سر کاری
نه همرهی تو مرا راه خویش گیر و برو
تو را سلامت بادا مرا نگوساری
مرا به خانهٔ خمار بر بدو بسپار
[...]
اگر مدیحت گویم نیابم از تو عطا
وگر نگویمت از من همی بیازاری
اگرت گویم بخل واگر نگویم خشم
چه عادتست که تو میرخواره زن داری
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.