حکمت شمارهٔ ۴۳
هرکه با بزرگان ستیزد، خون خود ریزد.
خویشتن را بزرگ پنداری
راست گفتند یک دو بیند لوچ
زود بینی شکسته پیشانی
تو که بازی کنی به سر با قوچ
هرکه با بزرگان ستیزد، خون خود ریزد.
خویشتن را بزرگ پنداری
راست گفتند یک دو بیند لوچ
زود بینی شکسته پیشانی
تو که بازی کنی به سر با قوچ
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | منبع اولیه: ویکینبشه | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
تصاویر مرتبط در گنجینهٔ گنجور
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
سیدمحمدحسینی نوشته:
انسانی که چشمش دچار مشکل است، هر آنچه صاف و زیباست را ناصاف و نازیبا می بیند. اشکال به قامت صاف و زیبای آن شئ وارد نیست بلکه این چشم بیمار اوست که همه چیز را به غلط می بیند.
آدمیی که خویشتن را بزرگ می پندارد و دیگران را کوچک، نگاهش به خود و دیگران اشتباه است و او برای جبران اشتباه خویش اول منظر و دیدگاه خویش را درمان کند تا خویشتن خویش را درست بیابد.
👆⚐
7 نوشته:
هر که با بزرگان ستیزد خون خود بریزد
خویشتن را بـزرگ می بینی!
راست گفتند یک دو بیند لوچ
زود بینی شکسته، پیشانی
تو که بـازی کنی بسر با غوچ
👆⚐