سالی نزاعی در پیادگان حجیج افتاده بود و داعی در آن سفر هم پیاده. انصاف در سر و روی هم فتادیم و داد فسوق و جدال بدادیم.
کجاوهنشینی را شنیدم که با عدیل خود میگفت: یاللعجب! پیادهٔ عاج چو عرصه شطرنج به سر میبرد فرزین میشود، یعنی به از آن میگردد که بود و پیادگان حاج بادیه به سر بردند و بتر شدند.
از من بگوی حاجی مردم گزای را
کاو پوستین خلق به آزار میدرد
حاجی تو نیستی شتر است از برای آنک
بیچاره خار میخورد و بار میبرد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
یک سال در میان حاجیان، جنگ و بزنبزن درگرفت. آن سال من هم در میان پیادگان بودم. انصافا تسویه حساب کردیم. از درون یکی از کجاوهها شنیدم که یکی با همکجاوه خود گفت: سربازِ شطرنج وقتی به آخرین خانه میرسد وزیر میشود، بهتر میشود، اینها به حج رفتند بدتر شدند.
هوش مصنوعی: سالی در یک سفر زیارتی دعوایی بین پیادهروها رخ داد و دعوتکننده نیز در آن سفر با پای پیاده بود. در آنجا انصاف را رعایت نکردیم و به مشاجره و جدل شروع کردیم.
هوش مصنوعی: شنیدم که کسی در حالی که سوار بر کجاوه بود، به همراه خود میگفت: عجب! انسانی که بدون وسیله سفر میکند، در دنیای شطرنج به سر میبرد و به مراتب بهتر از آنچه که هست، میشود. به عبارتی، افرادی که در اینجا پیاده سفر میکنند، بیشتر از آنچه که تصور میشود، به رشد و پیشرفت دست پیدا میکنند.
از طرف من به حاجی مردمآزار بگو؛
ثواب حج برای شتر است، که خار میخورد و بار میبرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۱ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.