یکی را از متَعَلّمان کمالِ بَهجتی بود و معلّم از آنجا که حسِّ بشریّت است با حُسنِ بَشَرهٔ او معاملتی داشت و وقتی که به خلوتش دریافتی، گفتی:
نه آنچنان به تو مشغولم ای بهشتیروی
که یادِ خویشتنم در ضمیر میآید
ز دیدنت نتوانم که دیده دربندم
و گر مقابله بینم که تیر میآید
باری پسر گفت: آن چنان که در آدابِ درس من نظری میفرمایی در آدابِ نفسم نیز تأمّل فرمای، تا اگر در اخلاقِ من ناپسندی بینی که مرا آن پسند همینماید، بر آنم اطْلاع فرمایی تا به تبدیلِ آن سعی کنم.
گفت: ای پسر! این سخن از دیگری پرس که آن نظر که مرا با توست، جز هنر نمیبینم.
چشمِ بداندیش که برکنده باد
عیب نماید، هنرش در نظر
ور هنری داری و هفتاد عیب
دوست نبیند به جز آن یک هنر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
ای حور چهرِ مینو سرشت! آنچنان به تو پرداختهام که از خود همانا در خاطرم یادی بر جای نمانده است؛
از دیدن تو چشم نتوانم پوشید، اگرچه رویا روی مشاهده کنم که تیر به سویم روان است.
یک بار پسر گفت: همانگونه که در آموزش من دقّت میکنی در تربیت و پرورش من نیز ژرف بیندیش ... / اطْلاع: آگاهانیدن (آگاه کردن)
این پرسش از دیگری کن که با آن توجّهی که به تو دارم، جز خوبی در تو نمییابم.
در دیدهٔ بدسگالِ بدبین، که از جای برآورده باد، کمال چون کاستی و عیب نمودار میشود؛
ولی اگر فضیلتی با هفتاد نقیصه دارا باشی، دوستار تو را دیده تنها بر همان یک هنر افتد و زشتیها از نظرش پوشیده مانَد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.