بازرگانی را هزار دینار خسارت افتاد. پسر را گفت: نباید که این سخن با کسی در میان نهی. گفت: ای پدر! فرمان تو راست، نگویم، ولکن خواهم مرا بر فایدهٔ این مطلع گردانی که: مصلحت در نهان داشتن چیست؟ گفت: تا مصیبت دو نشود؛ یکی نقصانِ مایه و دیگر شماتتِ همسایه.
مگوی اندُهِ خویش با دشمنان
که لاحَوْل گویند شادیکنان



با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
روزی بازرگانی هزار دینار زیان دید. به پسرش گفت: «این موضوع را با کسی در میان مگذار.»
پسر پاسخ داد: «پدر! فرمانت را میپذیرم و چیزی نخواهم گفت. اما میخواهم بدانم چه سودی در پنهان داشتن این سخن است؟»
پدر گفت: «اگر راز را آشکار کنی، زیان دو برابر میشود؛ یکی از دست رفتن مال، و دیگری شادی و سرزنش همسایگان.»
پاسخ داد: برای آنکه اندوهِ ما دو نگردد؛ نخستین غم کاهشِ سرمایه و دیگری غصه از شادی کردنِ همسایهٔ دشمنخو به غمِ ما.
غمِ خود با خصم در میان منه که بر زبان به ظاهر «لاحول» راند و به دلسوزی عجبا گوید و در دل به غمِ تو شاد شود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.