گروهی حکما به حضرتِ کسریٰ در، به مصلحتی سخن همیگفتند و بزرگمهر که مهترِ ایشان بود خاموش.
گفتندش: چرا با ما در این بحث سخن نگویی؟
گفت: وزیران بر مثالِ اطبّااند و طبیب دارو ندهد جز سَقیم را. پس چو بینم که رای شما بر صواب است، مرا بر سرِ آن سخن گفتن حکمت نباشد.
چو کاری بی فُضولِ من بر آید
مرا در وی سخن گفتن نشاید
و گر بینم که نابینا و چاه است
اگر خاموش بنشینم گناه است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: گروهی از حکما در محضر حضرت کسریٰ درباره مصلحتی صحبت میکردند و بزرگ مهر که رئیس آنان بود، سکوت کرده بود. آنها از او پرسیدند چرا در این بحث شریک نمیشود. او پاسخ داد که مانند پزشکان است و پزشک تنها به بیمار دارو میدهد. اگر دید که نظر آنان درست است، صحبت کردن دربارهاش برای او نیکو نیست؛ اما اگر ببیند که در چاه یا نابینایی خطر وجود دارد و سکوت کند، این گناه است.
هوش مصنوعی: گروهی از دانشمندان در حضور حضرت کسریٰ در مورد مسائلی به نفع و مصلحت صحبت میکردند و بزرگمهر که رئیس آنها بود، سکوت کرده بود.
هوش مصنوعی: به او گفتند: چرا در این بحث با ما صحبت نمیکنی؟
هوش مصنوعی: او گفت: وزیران مانند پزشکان هستند و پزشک دارو را فقط به بیمار میدهد. پس وقتی ببینم که نظر شما صحیح است، دیگر نباید درباره آن صحبت کنم.
وقتی کاری بدون مداخلهٔ ناروا و بیهودهٔ من انجام میشود، شایسته نیست که من در آن باب سخن بگویم.
ولی چون کوری را در مجاورت چاهی ببینم اگر خاموشی گزینم و وی را از خطر نرهانم گناهی بزرگ است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.