سعدی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۳۵ گفتم بکنم توبه ز صاحبنظری باشد که بلای عشق گردد سپری چندانکه نگه میکنم ای رشک پری بار دومین از اولین خوبتری
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از تصمیم خود برای توبه و دوری از عشق میگوید، تا شاید بتواند خود را از مشکلات و مصائب عشق رهایی بخشد. او با حسرت به معشوق مینگرد و میگوید که زیبایی معشوقش بار دیگر او را شیفته کرده و همچنان درگیر عشق اوست.
هوش مصنوعی: گفتم که از عشق و نظارت او دوری کنم تا شاید این بلای عشق به دور من برود.
هوش مصنوعی: هرچقدر به تو نگاه میکنم، ای زیبای دلربا، میبینم که تو بهتر از همه زیباییهایی هستی که قبلاً دیدهام.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
دل سیر نگرددت ز بیدادگری
چشم آب نگرددت، چو در من نگری
این طرفه که: دوست تر ز جانت دارم
با آن که ز صد هزار دشمن بتری
شمشاد قد و نوش لب و عاج بری
سنگین دل و سیمین ذقن و زر کمری
هم سرو روان و هم بت کاشغری
مر حورا را تو سخت نیکو پسری
ای خالق ذوالجلال هر جانوری
وی رهرو رهنمای هر بی خبری
بستم کمر امید بر درگه تو
بگشای دری که من ندارم هنری
گرزین دل سوخته برآید شرری
در دایره ثری نماند اثری
گر پیش توام هست نگاراخطری
بردار حجاب هجر قدر نظری
روزی که چو باد پیش من برگذری
دردسر و رنج دل و خون جگری
وآن شب که چو مه به روی من در نگری
نور جگر و قوت دل و تاج سری
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.