خواب خوش من ای پسر دستخوش خیال شد
نقد امید عمر من در طلب وصال شد
گر نشد اشتیاق او غالب صبر و عقل من
این به چه زیردست گشت آن به چه پایمال شد
بر من اگر حرام شد وصل تو نیست بوالعجب
بوالعجب آن که خون من بر تو چرا حلال شد؟
پرتو آفتاب اگر بدر کند هلال را
بدر وجود من چرا در نظرت هلال شد؟
زیبد اگر طلب کند عزت ملک مصر دل
آن که هزار یوسفش بندهٔ جاه و مال شد
طرفه مدار اگر ز دل نعرهٔ بیخودی زنم
کآتش دل چو شعله زد صبر در او محال شد
سعدی اگر نظر کند تا نه غلط گمان بری
کاو نه به رسم دیگران بندهٔ زلف و خال شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر از سعدی به بیان احساسات و آرزوهای عاشقانه میپردازد. شاعر از خواب خوش و امید به وصال معشوق سخن میگوید و در عین حال از درد و رنجی که در انتظار این وصال متحمل میشود، مینالد. او میگوید که اگرچه وصل معشوق برایش ممنوع شده، اما شگفتانگیز است که خون او برای معشوق حلال شده است. شاعر به تمثیلهای زیبا درباره افتخارات و خواستههای انسانی اشاره میکند و مینویسد که صبرش در برابر عشق به چالش کشیده شده است. در نهایت، او اشاره میکند که عشق واقعی از ظواهر فریبنده فراتر است و به دور از ظاهرگرایی باید به عمق احساسات و روابط انسانی توجه کرد.
ای پسر از روزی که تو را دیدم خواب خوش و آرام من بازیچه خیال تو شد و از سرم پرید و سرمایهٔ امید عمر من در تلاش رسیدن به تو بر باد رفت
اگر آرزوی وصال تو بر صبر و عقل من چیره نشده است، پس چرا عقل من که فرمانروای کشور وجود من است به فرمانبرداری محکوم تبدیل شده است که سخنش خریدار ندارد و چرا صبر من پایمال شده و در هم شکسته است؟
اگر وصال و رسیدن به تو برای من حرام و غیرممکن شد عجیب نیست؛ بلکه شگفت این است که چگونه هلاک کردن من از درد عشق برای تو حلال شد؟
اگر نور خورشید هلال ماه را به قرص کامل تبدیل می کند، پس چرا تن بدر مانند من در نظر چهرهٔ خورشید مانند تو رو به نقصان گذاشت و لاغر و کمانی شد؟
کسی که هزار یوسف زیبارو و صاحب مقام و مال بندهٔ او شدهاند ،اگر خواهان مقام ارجمند پادشاهی در کشور دل شود بجاست (چنان زیباست که حق دارد بر دل من فرمانروایی کند.)
اگر از اعماق وجود فریاد مستی سر دهم و از خود بی خود شوم، تعجب نکن؛ زیرا هنگامی که عشق درون دل نشست، صبر کردن بر آن غیرممکن شد.
سعدی نظر باز است، اما مبادا به اشتباه تصور کنی که نظربازی او مانند شیوه نظربازی دیگران است که در بند زلف و خط و خال معشوق اند، غرضِ او از نظر بازی چیزی نیست جز تماشای جلوهٔ جمال معشوق اَزَلی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.