گفتم مکن چنینها ای جان چنین نباشد
غم قصد جان ما کرد گفتا خود این نباشد
غم خود چه زهره دارد تا دست و پا برآرد
چون خردهاش بسوزم گر خرده بین نباشد
غم ترسد و هراسد ما را نکو شناسد
صد دود از او برآرم گر آتشین نباشد
غم خصم خویش داند هم حد خویش داند
در خدمت مطیعان جز چون زمین نباشد
چون تو از آن مایی در زهر اگر درآیی
کی زهر زهره دارد تا انگبین نباشد
در عین دود و آتش باشد خلیل را خوش
آن را خدای داند هر کس امین نباشد
هر کس که او امین شد با غیب همنشین شد
هر جنس جنس خود را چون همنشین نباشد
ای دست تو منور چون موسی پیمبر
خواهم که دست موسی در آستین نباشد
زیرا گل سعادت بیروی تو نروید
ایاک نعبد ای جان بینستعین نباشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نغمهای از دلنوشتهها و احساسات عمیق انسانی پرداخته و به موضوعاتی چون غم، عشق، و نیکووارگی میپردازد. شاعر به غم اشاره میکند و میگوید که این احساس، اگر در درون ما باشد، نمیتواند کاری از پیش ببرد. او غم را بیجرأت میشمارد و بیان میکند که در کنار نیکوکاران، غم نمیتواند بماند. شاعر همچنین به ارتباط نزدیک با خدا و پاکی درون اشاره میکند و میگوید که باید از زهرها و دردها بگذریم تا خوشی و سعادت در زندگیمان رخ نماید. نهایتاً، با تأکید بر اهمیت همنشینی با افراد درستکار و نیکو، به کمال انسانی اشاره میکند و بر این نکته تأکید میکند که باید در کنار خداوند بایستیم و از او یاری بخواهیم.
هوش مصنوعی: به او گفتم که چنین کارهایی نکن، ای جان؛ غم نمیتواند به جان ما آسیب بزند. او پاسخ داد که این موضوع نمیتواند از خود من باشد.
هوش مصنوعی: غم من چقدر قدرت دارد که بتواند خودش را نشان دهد؟ مانند تکهای که اگر نباشد، نمیتوانم آن را بسوزانم.
هوش مصنوعی: غم از ما میترسد و ما را نیک میشناسد. اگر آتش وجودم شعلهور نباشد، صد دودی از آن برمیخیزد.
هوش مصنوعی: غم دشمن خود را میشناسد و به اندازه خود آگاه است؛ در خدمت اطاعتکنندگان، جز مانند زمین، هیچ چیز وجود ندارد.
هوش مصنوعی: وقتی تو از آن ما هستی، حتی اگر به زهر هم نزدیک شوی، هیچ جا برای زهر بودن وجود ندارد؛ تا زمانی که عسل و شیرینی وجود دارد.
هوش مصنوعی: در میان دود و آتش، ابراهیم خلیل (علیهالسلام) خوشحال است و فقط خدا میداند که این حالت چه معنایی دارد، چرا که هر کسی قابل اعتماد نیست.
هوش مصنوعی: هر کسی که به راستی قابل اعتماد باشد، با عالم غیب ارتباط برقرار میکند. هر موجودی مشابه خود را جذب میکند، اگرچه ممکن است همنشینش اینگونه نباشد.
هوش مصنوعی: دست تو مانند نور است و من میخواهم که دست موسی در آستین نگنجد، یعنی میخواهم از قدرت و نورانیت تو بهرهمند شوم.
هوش مصنوعی: اگر تو نباشی، هیچ چیز خوشبختی و شادی نمیتواند شکوفا شود؛ ای جان، ما فقط تو را میپرستیم و از تو یاری میطلبیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
گر گویمت که سروی سرو این چنین نباشد
ور گویمت که ماهی مه بر زمین نباشد
گر در جهان بگردی و آفاق درنوردی
صورت بدین شگرفی در کفر و دین نباشد
لعل است یا لبانت، قند است یا دهانت
[...]
این حسن و آن لطافت در حور عین نباشد
وین لطف و آن حلاوت در ترک چین نباشد
ماهی اگر چه مه را بر روی گل نروید
جانی اگر چه جان را صورت چنین نباشد
از جان و دل فزونی وز آب و گل برونی
[...]
مشتاقی و صبوری با هم قرین نباشد
این باشد آن نباشد آن باشد این نباشد
با انگبین لبت را سنجیدهام مکرر
شهدی که در لب تست در انگبین نباشد
قومی به فکر مشغول قومی بدین گرفتار
[...]
هر چند دانمت مهر ای نازنین نباشد
اما روا به عاشق پیوسته کین نباشد
هر کس نکرد قبله محراب ابرویت را
شک نیست اینچنین کس اهل یقین نباشد
چشمت که خواند آهو آهو نه شیر گیرد
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.