|
غیرفعال و فعال کردن دوبارهٔ حالت چسبانی نوار ابزار به بالای صفحات
|
|
راهنمای نوار ابزار
|
|
پیشخان کاربر
|
|
اشعار و ابیات نشانشدهٔ کاربر
|
|
اعلانهای کاربر
|
|
ادامهٔ مطالعه (تاریخچه)
|
|
خروج از حساب کاربری گنجور
|
|
لغزش به پایین صفحه
|
|
لغزش به بالای صفحه
|
|
لغزش به بخش اطلاعات شعر
|
|
فعال یا غیرفعال کردن لغزش خودکار به خط مرتبط با محل فعلی خوانش
|
|
فعال یا غیرفعال کردن شمارهگذاری خطوط
|
|
کپی نشانی شعر جاری در گنجور
|
|
کپی متن شعر جاری در گنجور
|
|
همرسانی متن شعر جاری در گنجور
|
|
نشان کردن شعر جاری
|
|
ویرایش شعر جاری
|
|
ویرایش خلاصه یا برگردان نثر سادهٔ ابیات شعر جاری
|
|
شعر یا بخش قبلی
|
|
شعر یا بخش بعدی
|
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
یک روستایی سر خری را بر بالای کشتزارش علم میکند تا کشتزار را از چشم بد دور کند. آدم دانایی آنرا میبیند و میگوید: «خری که نتوانست زخم چوب را از خود دور کند، چطور میتواند بلا را از تو دور کند؟» شاعر در پایان از ضعف و ناتوانی آدمیان در برابر دست تقدیر میگوید و اینکه وقتیکه تقدیر باشد پزشک نیز نمیتواند بیماری خود را علاج کند.
خر یک روستایی سقط شد و آنروستایی سر خر را بالای تاکستان علَم کرد. (تا دفع چشمزخم کند)
پیری جهاندیده از آنجا میگذشت (و با دیدن آن) خندید و گفت:
ای فرزندم، مپندار که سر این خر میتواند چشم بد را از کشتزار تو دور کند.
که این خر در زمان زندهبودن نتوانست ضرب چوب را از سر و گوش خود دفع کند تا آنکه ناتوان و زخمی مرد.
طبیب چطور میتواند بیماری را از کسی دفع کند، وقتیکه خود از بیماری میمیرد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
میخواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۱۰ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.