گنجور

 
سعدی

دو تن، پرور ای شاه کشور گشای

یکی اهل رزم و دگر اهل رای

ز نام آوران گوی دولت برند

که دانا و شمشیر زن پرورند

هر آن کاو قلم را نورزید و تیغ

بر او گر بمیرد مگو ای دریغ

قلم زن نکودار و شمشیر زن

نه مطرب که مردی نیاید ز زن

نه مردی است دشمن در اسباب جنگ

تو مدهوش ساقی و آواز چنگ

بسا اهل دولت به بازی نشست

که دولت برفتش به بازی ز دست

 
 
 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
گفتار اندر دلداری هنرمندان به خوانش حمیدرضا محمدی
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش من بخوانم
بخش ۳۶ - گفتار اندر دلداری هنرمندان به خوانش امیر اثنی عشری
می‌خواهید شما بخوانید؟ اینجا را ببینید.
فعال یا غیرفعال‌سازی قفل متن روی خوانش