بهشت است آن ندانم یا بهار است
غلط کردم غلط، دیدار یار است
هلاک آن تنم کز نازنینی
زمین و آسمانش زیر بار است
مرا گوئی چرا شوریده شکلی
شراب است و بهار است و نگار است
مرا ویران دلی و جلوهٔ او
هزار اندر هزار اندر هزار است
بناکامی خوشم یا رب که آنچه
بکام من نگردد، روزگار است
رضی گویی میان کشتگان کیست
شهیدان تو را شمع مزار است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به شادی و زیبایی که در دیدار معشوق احساس میکند، اشاره میکند. او با توصیف عشق و جنون خود به معشوق، از حس خوشی و زیباییهایی چون بهشت و بهار سخن میگوید. شاعر میگوید که هلاکت و نابودیاش زیر بار زیبایی معشوقش است. همچنین، از ناکامیهایش در زندگی سخن میگوید و میپرسد که در بین کشتهشدگان عشق، چه کسی مانند اوست. در نهایت، به این نکته اشاره میکند که عشق و زیبایی معشوق همچون شمعی در کنار یاد شهیدان است.
هوش مصنوعی: جایی که من هستم، نمیدانم بهشت است یا بهار، اما به طور قطع اشتباه کردهام، چون دیدار محبوبم آنجا قرار دارد.
هوش مصنوعی: عشق و زیبایی آنقدر بزرگ و سنگین است که وجود من کوچک و ناتوان از تحمل آن است.
هوش مصنوعی: میگویی چرا دل من دیوانه است؟ زیرا که شراب، بهار و زیبایی در آن موج میزند.
هوش مصنوعی: من به خاطر دل شکستهام و زیبایی او، دلم پر از هزاران حس و احساس مختلف است.
هوش مصنوعی: ای کاش ناکامیها و شکستها برایم خوشایند باشند، زیرا آنچه که مطابق خواستهام نمیشود، به این دلیل است که این وضعیت به دست سرنوشت و روزگار است.
هوش مصنوعی: میان کشتهشدگان، کسانی هستند که تو را در یاد دارند و فداکاریهای تو را گرامی میدارند. وجود شهیدان همچون شمعی است که بر سر مزار تو روشن است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گل رخسارگانش را بیاراست.
بنفشه زلفکانش را بپیراست.
خوشا وقتا که وقت نوبهار است
مساعد روز و میمون روزگار است
زمین چون لعبت شمشاد زلف است
جهان چون کودک عنبر عذار است
کجا پایت برآید گلستان است
[...]
مشو خاقانیا مغرور دولت
که دولت سایهٔ ناپایدار است
به دولت هر که شد غره چنان دان
که میدانش آتش و او نیسوار است
چو صبح است اول و چون گل به آخر
[...]
نه پنهان بر درستیش آشکار است
اثرهایی کز ایشان یادگار است
ره عشاق راهی بیکنار است
ازین ره دور اگر جانت به کار است
وگر سیری ز جان در باز جان را
که یک جان را عوض آنجا هزار است
تو هر وقتی که جانی برفشانی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.