چه خواهی ز دفتر تو ای خاک بر سر
چو خشت است بالین و خاکست بر سر
کجا رفت تاج و نگین سلیمان
کجا رفت باد و بروت سکندر
شد افسار سرگشتگی تا قیامت
اجل گشتهای را که دادند افسر
همه دردسر بود تاج مرصع
همه داغ دل بود باغ مشجر
به دامت اگر دشمن افتاد، سر ده
بکامت اگر دوست افتاد بگذر
مده فرصت از دست دیگر که هم را
عجب دانم ار باز ببینیم دیگر
به شوخی اسیرم که نبود چو اوئی
نه در هشت خلد و نه در هفت کشور
براندازد از رخ شبی ار نقابی
بر انگیزد از هر طرف روز محشر
سرش بیقرار است از سنبل گل
برش بینیاز است از مشک و عنبر
اگر شمعی افروخت دیوانه باشد
کسی را که ماهی چنین آید از در
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به اندیشههایی دربارهٔ زوال دنیا و فانی بودن همه چیز میپردازد. گوینده به تحولات زمان اشاره میکند و میپرسد که چه ارزشی دارد زندگی و دنیای مادی در برابر مرگ و نابودی. او به تاج و مقام سلیمان و اسکندر اشاره میکند و یادآور میشود که این بزرگیها هم به خاک خواهند رفت. در نهایت، او به عشق و دوستی اشاره میکند و از تلاطمات روحی و افکار انسانی صحبت میکند که در برابر زیباییها و معشوقهایی که وجود دارند، نیز احساس نقص و ناچیزی میکند.
هوش مصنوعی: ای خاک بر سر! چه انتظاری از زندگیات داری؟ مانند تختهای سخت و بیروح هستی، و خاک بر سرت، نشانی از فراموشی و بیپناهیات است.
هوش مصنوعی: کجا رفت قدرت و ثروت سلیمان و کجا رفت عظمت و شکوه اسکندر؟
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که این شعری به حالتی اشاره دارد که انسان در زندگی دچار سرگشتگی و سردرگمی شده و این حالت تا پایان عمر ادامه خواهد داشت. در اینجا به نوعی بیان شده که این وضعیت به مانند افساری است که بر سر سرگشتگی او بسته شده و سرنوشتش را رقم زدهاند.
هوش مصنوعی: تمامی مشکلات و سختیها مثل تاجی زینتبخش امیر بود و همه غمها و ناراحتیها شبیه به باغی سرسبز و پر از درخت بودند.
هوش مصنوعی: اگر دشمن به دام تو بیفتد، درنگ نکن و او را از خود دور کن؛ اما اگر دوستی به تو نزدیک شد، با مهربانی و فهم، او را بپذیر.
هوش مصنوعی: فرصت را از دست نده و درنگ نکن، چرا که شگفتزده میشوم اگر دوباره یکدیگر را ببینیم.
هوش مصنوعی: من به شوخی وابستهام، زیرا مثل او نه در هشت باغ بهشت وجود دارد و نه در هفت کشور دیگر.
هوش مصنوعی: اگر شبی نقابی از چهرهاش بردارد، روز قیامت از هر سو نمایان میشود.
هوش مصنوعی: سر او به شدت در انتظار است و زیبایی گل بینظیرش او را از داشتن عطر مشک و عنبر بینیاز کرده است.
هوش مصنوعی: اگر شمعی روشن باشد، کسی که در این شرایط به سراغ آن برود و واکنشی نشان ندهد، حتماً دیوانه است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کسی را که باشد به دل مهر حیدر
شود سرخ رو در دو گیتی به آور
ایا سروبن، در تک و پوی آنم
که: فرغند آسا بپیچم به توبر
چه چیزست رخساره و زلف دلبر
گل مشگبوی و شب روز پرور
گل اندر شده زیر نور سته سنبل
شب اندر شده زیر خورشید انور
همانا که خورشید رنگ لبش را
[...]
بفرخنده فال و بفرخنده اختر
به نو باغ بنشست شاه مظفر
بروز مبارک، ببخت همایون
به عزم موافق، به رای منور
بباغی خرامید خسرو که او را
[...]
قوی قلعه او که خاکش به پاکی
چو قلعی ولیکن از او عاجز آذر
پر از زرکانی و تیغ یمانی
پر از شیر جنگی و ببر دلاور
ز ماهی فروترش بنیاد لیکن
[...]
یکی خانه کردند بس خوب و دلبر
درو همچنو خانه بیحد و بیمر
به خانهٔ مهین درنشاندند جفتان
به یک جا دو خواهر زن و دو برادر
دو زن خفتهاند و دو مرد ایستاده
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.