آن برو رویست یا نور است یا قرص قمر
آن لب لعل است یا جانست یا تنگ شکر
طاق ابرویست یا مهراب دل یا ماه نو
نرگس شهلاست یا چشم است یا بادام تر
آن قد و بالاست یا سرو سهی یا شاخ گل
و آن سر زلفست کرده عٰالمی زیر و زبر
چون کنم وصف سراپای تو را ای بینظیر
چون سراپای تو میسازد مرا بیپا و سر
بیتأمل میکشی چه بیزبان چه بیگناه
بیتکلف میبری، چه دل، چه دین، چه جان، چه سر
خوش نداری طور هر طرزی که آیم پیش تو
اینچنین بودست طرز عشق یا طور دگر
دل کند جان تا تماشایش کند، لیکن چه سود
میرود چون از تماشایش دل از جان بیشتر
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت یک معشوق اشاره دارد و شاعر در توصیف او از تشبیهات مختلفی استفاده میکند. او ویژگیهای ظاهری معشوق را به چیزهایی مانند نور، قرص قمر، لب لعل، ابروی زیبا و قد سرو تشبیه میکند. شاعر در عین حال از دشواری وصف معشوق میگوید و اینکه چگونه این زیبایی او را بیپا و سر کرده و احساساتش را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد. در نهایت، شاعر به تأثیر عمیق عشق و زیبایی معشوق اشاره میکند که دل و جانش را میبرد و در عین حال حسرتی بر ناامیدی از تماشای او دارد.
هوش مصنوعی: آن چهرهٔ زیبا یا نور است یا ماه کامل، آن لبهای قرمز یا روحی است در آن، یا ظرفی از شکر.
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف زیبایی و جذابیت یک معشوق میپردازد. اشاره به ابروی زیبای او دارد که مانند طاق است، دلی که همچون مهراب احساسات را در خود دارد و یا چهرهاش که به ماه نو میماند. همچنین نرگس شهلا و چشمانش هم در این توصیف به زیبایی و دلربایی او اشاره میکند، بهطوری که این ویژگیها او را بینظیر و خاص جلوه میدهند.
هوش مصنوعی: آن قامت و اندام به قدری زیباست که مانند سرو بلند یا شاخه گل میباشد و آن موی مشکی هم جهانی را به هم ریخته است.
هوش مصنوعی: چگونه میتوانم تو را وصف کنم، ای یگانه و بیهمتا، وقتی وصف تو چنین مرا بیسر و پا میکند؟
هوش مصنوعی: بدون آنکه فکر کنی، بیزبان و بیگناه را میزنی و به راحتی دلی، دینی، جانی یا سری را میبرّی.
هوش مصنوعی: اگر تو روش و رفتار من را نمیپسندی، باید بدان که این تنها نحوهی عشق ورزیدن نیست، بلکه میتواند به شکلهای دیگری نیز باشد.
هوش مصنوعی: دل از جان جدا میشود تا او را ببیند، اما چه فایدهای دارد وقتی دیدن او برای دل از جان هم ارزش بیشتری دارد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عارضش را جامه پوشیدست نیکویی و فر
جامه ای کش ابره از مشکت وز آتش آستر
طرفه باشد مشک پیوسته بآتش ماه و سال
و آتشی کو مشک را هرگز نسوزد طرفه تر
چون تواند دل برون آمد ز بند حلقه هاش
[...]
بر گرفت از روی دریا ابر فروردین سفر
ز آسمان بر بوستان بارید مروارید تر
گه بروی بوستان اندر کشد پیروزه لوح
گه به روی آسمان اندر کشد سیمین سپر
هر زمانی بوستان را خلعتی پوشد جدا
[...]
اصل نفع و ضر و مایهٔ خوب و زشت و خیر و شر
نیست سوی مرد دانا در دو عالم جز بشر
اصل شر است این حشر کز بوالبشر زاد و فساد
جز فساد و شر هرگز کی بود کار حشر؟
خیر و شر آن جهان از بهر او شد ساخته
[...]
ابر سیمابی اگر سیماب ریزد بر کمر
دود سیماب از کمر ناگاه بنماید اثر
ور ز سرما آبدان قارورۀ شامی شدست
باز بگدازد همی قاروره را قاروره گر
ور سیاه و خشک شد بادام تر ، بیباک نیست
[...]
مابَقی فی النّاسِ حُرٌّ
لاٰوَلاٰفی الْجِنّ حُرٌّ
قَدْمَضیٰحُرُّ الْفَریَقیْنِ
فُحُلْو اُلْعَیْشِ مُرٌّ
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.