شورت در سر خمار نگذاشت
شوقت در دل قرار نگذاشت
آسودهٔ روزگار بودیم
آن فتنهٔ روزگار نگذاشت
آرایش روزگار امروز
حسن تو به نو بهار نگذاشت
آن پیچش طره بر بنا گوش
در هیچ دلی قرار نگذاشت
بنمودن صحبت از گریبان
در هیچکس اختیار نگذاشت
بنگر که صفٰای آن بنا گوش
دل در بر گوشوار نگذاشت
حسن تو کسی ندید کو را
تا حشر به زیر بار نگذاشت
شد گرم به خواب مرگ چشمم
آن نرگس پر خمار نگذاشت
جان رفت، رضی ز غم کشد آه
باز این دل پر شرار نگذاشت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره تأثیرات عشق و زیبایی معشوق بر دل و جان شاعر است. شاعر احساس میکند که زیباییها و پیچیدگیهای دنیا و عشق باعث میشوند که آرامش و قرار ندارد و همچنان در دل حسی بیقرار و دردناک وجود دارد. به تصویر کشیدن زیبایی معشوق و تأثیر آن بر دیگران، و نیز ناامیدی از عدم رسیدن به آرامش در این عشق و جدایی، نکات اصلی شعر را تشکیل میدهند. در نهایت، شاعر به غمی عمیق و غیرقابل تحمل اشاره میکند که ناشی از این احساسات است.
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که عشق و شوق هرگز به من آرامش نداده است و هرگز به خاطر جذب و جذابیت محبوب، از حالتی که در آن هستم خارج نشدهام. در واقع، نتوانستهام هیچگونه آسایشی تجربه کنم.
هوش مصنوعی: در روزگار در آرامش و راحتی زندگی میکردیم، اما مشکلات و حوادث زمانه اجازه نداد که به دلخواه خود ادامه دهیم.
هوش مصنوعی: زیبایی و شادابی روزگار امروز باعث شده تا حسن تو مانند جوانههای بهاری درخشان و دلانگیز باشد.
هوش مصنوعی: آن تاب و پیچش موی زیبای او در هیچ قلبی آرامش پیدا نکرد.
هوش مصنوعی: هیچکس در بیان صحبتهایش از دامن خود چیزی را پنهان نکرد.
هوش مصنوعی: بنگر که زیبایی آن تاج، گوش دل را به گوشوارهای تبدیل نکرد.
هوش مصنوعی: زیبایی تو چنان است که هیچ کس نتوانسته آن را درک کند و تا روز قیامت، بار سنگینی از تماشای آن بر دوش کسی نخواهد بود.
هوش مصنوعی: چشمم که خواب مرگ را تجربه میکرد، تحت تأثیر زیبایی آن نرگس خماری قرار نگرفت و نتوانست به خواب عمیق برود.
هوش مصنوعی: جان من رفت و به خاطر غم، نفسی عمیق میکشم. این دل پر از آتش، تحمل نکرد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
عشق آمد و اختیار نگذاشت
در کشور دل قرار نگذاشت
از جان اثری نماند در تن
وزخاک تنم غبار نگذاشت
کیفیت چشم پرخمارت
[...]
عشق آمد و غیر یار نگذاشت
آتش اثری ز خار نگذاشت
تیغ تو فکند سر ز هر تن
یک دوش بزیر بار نگذاشت
دل را افسرد آه سردم
[...]
تیغت به سرم خمار نگذاشت
حسرت به دل فگار نگذاشت
ابر مژه در گهر نثاری
ما را ز تو شرمسار نگذاشت
شادیم که گریه های مستی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.