کسی چون تو بلا هرگز ندیده است
چو من کس مبتلا هرگز ندیده است
من لب تشنه زان لب هر چه دیدم
خضر ز آب بقا هرگز ندیده است
دلم آن دیده است از جذبه ی عشق
که کاه از کهربا هرگز ندیده است
من آن بسیار از جان ناامیدم
که درد من دوا هرگز ندیده است
جفا را دیدم از اغیار و یارم
بسویم از وفا هرگز ندیده است
نگاهم می کند ز آن سان که گوئی
مرا در هیچ جا هرگز ندیده است
رفیق از خار خار دل چه گویم
که او خاری به پا هرگز ندیده است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
دلم بیاو صفا هرگز ندیده است
لبم بیاو نوا هرگز ندیده است
من آن حاجت طلب در کوی عشقم
که تأثیر از دعا هرگز ندیده است
نشاید خواندم بلبل که آن گل
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.