به عمر خضر جدا از تو نیستم خرسند
که پیش روی تو مردن هزار بهتر ازین
سگ تو یار من و کوی تو دیار من است
چه یار بهتر ازین و دیار بهتر ازین
ز مهر و مه شب و روزم چه سود بی تو که هست
شب سیه به ازین روز تار بهتر ازین
مرا که صید توام پاس دار بهتر ازین
که در کمند نیفتد شکار بهتر ازین
سواره می روی و خلق می نمایندت
بیکدگر که نباشد سوار بهتر ازین
به بزم وصلم و از رشک غیر می گویم
که درد هجر و غم انتظار بهتر ازین
رفیق شهر پر و شهریار پر دیدم
نه شهر دیدم و نه شهریار بهتر ازین
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بود خیال تو یارم چه یار بهتر ازین
وفا به عهد تو کارم چه کار بهتر ازین
چو بت پرست رخت دید گفت نامده است
بتی زکارگه بت نگار بهتر ازین
رقیب را به ستم روزگار از تو برید
[...]
من و تخیل حسنت، چه یار بهتر ازین؟
بغیر عشق چه ورزم؟ چه کار بهتر ازین؟
بروزگار شدی یار من، بحمدالله
دگر چه کار کند روزگار بهتر ازین؟
بغمزه آهوی چشمت شکار مردم کرد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.