گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
رفیق اصفهانی

ای دلبر نازنین شمائل

ای دل به شمائل تو مائل

ای کوی تو کعبه ی طوائف

ای روی تو قبله ی قبائل

ای داغ غم تو همچو تعویذ

در گردن جان و دل حمائل

ای شهد محبت تو هالک

ای راه مودت تو هائل

چهرت نبود ز دیده غایب

مهرت نشود ز سینه زائل

گو باش هزار بحر مانع

گو باش هزار کوه حائل

با وصف تو در اواخر حسن

زشت است فسانه ی اوائل

ناکامی ما و کام اغیار

بر عشق و هوس بود دلائل

از کوی خودم مران که کفر است

در کیش کریم رد سائل

گر پیش تو دوستی گناه است

من معترفم به جرم و قائل

بر هر که رفیق این غزل خواند

گفتا لله در قائل