صدق و کذب من و اغیار نمیدانی حیف
عاشق از بلهوس ای یار نمیدانی حیف
طفلی و دوست ز دشمن نشناسی افسوس
کودکی یار ز اغیار نمیدانی حیف
به اسیران وفادار به جز جور و جفا
کاری ای شوخ جفاکار نمیدانی حیف
بیتو دل در قفس سینه اسیر غم و تو
حال این مرغ گرفتار نمیدانی حیف
جور و بیداد تو لطف است به عشاق دریغ
که چنین لطف سزاوار نمیدانی حیف
نه مرا دانی از اغیار و نه خود را ز بتان
بلبل از داغ و گل از خار نمیدانی حیف
همچو شمعت همه تن گشت زبان لیک رفیق
پیش او شیوهٔ گفتار نمیدانی حیف
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.