ای داده بر وی تو قمر داو تمامی
پیش تو کمر بسته اسیران به غلامی
از شرم بنا گوش تو در گوشه نشیند
گر ماه ببیند که تو در گوشهٔ بامی
هر لحظه بدان زلف چو دامم بفریبی
ای من به کمند تو، چه محتاج به دامی؟
گر عام شود قصهٔ ما در همه عالم
چون خاص تو باشیم چه اندیشه ز عامی؟
ای کشته مرا گفتن شیرین تو صدبار
خود روی تو یک بار نبینم که کدامی؟
چون یار گرامی ز در خانه درآید
شاید که کشی در قدمش جان گرامی
بیتو به مقامی ننشینم که ننالم
ای نالهٔ دلسوز من، اندر چه مقامی؟
با مدعیان حال نگفتیم، که ایشان
در آتش این سینه نبینند ز خامی
از بخت به مقصود رسد اوحدی این بار
گر پیش خودش بار دهد مجلس سامی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت معشوق اشاره دارد و شاعر احساسات عمیق خود را نسبت به او بیان میکند. او معشوق را به قمر تشبیه میکند و میگوید که وفاداری و عشق او به معشوق، او را به زور در دام احساساتش کشانده است. شاعر به صفات خاص معشوق، زیبایی و تاثیر او بر دیگران اشاره میکند و به احساسات خود از دوری و درک ناچیز دیگران در مقابل عشق واقعیاش میپردازد. در نهایت، او خواهان وصال و نزدیکی به معشوق است و میگوید که بدون او نمیتواند آرامش یابد.
هوش مصنوعی: ای تو که ماه زیبایی، تمام زیباییها در برابر تو متواضع و تسلیم هستند. آدمها مانند اسیرانی هستند که برای خدمت به تو آمادهاند.
هوش مصنوعی: اگر ماه در آسمان تو را ببیند، از شرم در گوشهای پنهان میشود، زیرا زیبایی تو او را به خجالت میاندازد.
هوش مصنوعی: هر لحظه تو با زلفت مرا به دام میندازی، ای عشق، چه نیازی به دام دیگر دارم وقتی که من در کمند تو هستم؟
هوش مصنوعی: اگر داستان ما در تمام جهان مشهور شود، اما تنها تو به آن اهمیت بدهی، دیگر چه نیازی به نگرانی از نظرات دیگران داریم؟
هوش مصنوعی: کسی که من را کشته، میگوید تو به قدری شیرینی که حتی اگر بارها ببینمت، یک بار هم نمیتوانم چهرهات را ببینم و تشخیص دهم که تو کیستی.
هوش مصنوعی: وقتی یار عزیز از در خانه وارد میشود، ممکن است جان گرامیام را به پای او نثار کنم.
هوش مصنوعی: بدون تو، در هیچ جایگاهی نمیتوانم قرار بگیرم که از دل تنگم نالیده نشوم. ای نالهٔ دلسوز من، در چه جایی میتوانم باشم؟
هوش مصنوعی: ما با کسانی که ادعاهای بزرگ دارند، صحبت نکردیم؛ زیرا آنها از خامی خود نمیدانند که سوزش این دل چه اندازه عمیق است.
هوش مصنوعی: این بار، به لطف بخت، اوحدی میتواند به هدفش برسد، به شرطی که خود را در جمع اهل فضل و دانش قرار دهد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای غایت اندیشهٔ دانش سخنت را
می بوسم و می دارم چون دیده گرامی
شاید که ببندد کمر از لطف سخنهات
آب سخن جان سخنگو به غلامی
تو خضری و لطف سخنت آب حیاتست
[...]
چون تنگ نباشد دل مسکین حمامی
کهش یار هم آواز بگیرند به دامی
دیشب همه شب دست در آغوش سلامت
و امروز همه روز تمنای سلامی
آن بوی گل و سنبل و نالیدن بلبل
[...]
گر طالب آنی که بماند ز تو نامی
از خانه ناموس برون نه دو سه گامی
قربان شو و بشنو ز لب یار پیامی:
عیار چو منصور شود بر همه کامی
ای ماه معربد، ز کجایی و چه نامی؟
یا رب بفدای تو دو صد جان گرامی
هر شیوه که بینم همه حسنست و ملاحت
روی تو ز روم آمد و زلفین تو شامی
پیچ و گره زلف تو ناگاه عیان شد
[...]
چون تنک نباشد دل مسکین حمامی
کش یار هم آواز بگیرند بدامی
بی لبس نفیست که کند پیش قیامی
هر جا که روی پیش بزرگان بسلامی
فانوس بوالا چه کند خیمه پردود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.