ای ماه معربد، ز کجایی و چه نامی؟
یا رب بفدای تو دو صد جان گرامی
هر شیوه که بینم همه حسنست و ملاحت
روی تو ز روم آمد و زلفین تو شامی
پیچ و گره زلف تو ناگاه عیان شد
افتاد دل عاشق در بند غلامی
چون نام تو در نامه بدیدم شدم آزاد
جانم بفدای تو، زهی نامه نامی
از صحبت جانان بکجا میروی؟ ای دل
زنهار! ازین خانه ببیرون نخرامی!
از عشق گشاید گره بسته جانت
گر صدر عظامی تو و گر بدر تمامی
قاسم نتواند که شکیبد ز تو یک دم
ای پشت و پناه دل و ای حاکم و حامی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف جمال و زیبایی معشوق پرداخته و شاعر از او میپرسد که از کجا آمده و نامش چیست. او به شدت تحت تأثیر زیبایی معشوق قرار دارد و جانش را فدای او میکند. شاعر اشاره میکند که هر زیبایی که میبیند در مقایسه با روی معشوق هیچ است و پیوند عشق او او را به بند کشیده است. وقتی نام معشوق را میبیند، احساس آزادی میکند. در ادامه، شاعر از دل خود میخواهد که از عشق معشوق خارج نشود و از گرههای عشق که جانش را میگشاید، سخن میگوید. او حافظ معشوق و حامی دل خود را میخواند و نمیتواند بدون او تاب بیاورد.
هوش مصنوعی: ای ماه زیبا و درخشان، از کجا آمدهای و نامت چیست؟ خدایا، دو صد جان عزیزم فدای تو!
هوش مصنوعی: هر سبکی که میبینم زیباست و دلنشین، اما زیبایی و جذابیت چهرهات از روم آمده و موهای زیبایت شبیه به زیباییهای شام است.
هوش مصنوعی: ناگهان پیچیدگیهای موهای تو نمایان شد و دل عاشق در اسارت عشق تو گرفتار شد.
هوش مصنوعی: وقتی نام تو را در نامه دیدم، احساس آزادی کردم. جانم فدای تو باد، چه نامهای با نامی بزرگ و برجسته!
هوش مصنوعی: ای دل! به کجا میروی از صحبت معشوق؟ مراقب باش و از این خانه خارج نشو!
هوش مصنوعی: اگر از عشق کمک بگیری، مشکلات و گرفتاریهای روحیات حل خواهد شد، چه تو فردی بزرگ و محترم باشی و چه شخصیتی کامل و برجسته.
هوش مصنوعی: قاسم نمیتواند یک لحظه بدون تو صبر کند، ای پشتیبان و حمایت کننده دل.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای غایت اندیشهٔ دانش سخنت را
می بوسم و می دارم چون دیده گرامی
شاید که ببندد کمر از لطف سخنهات
آب سخن جان سخنگو به غلامی
تو خضری و لطف سخنت آب حیاتست
[...]
چون تنگ نباشد دل مسکین حمامی
کهش یار هم آواز بگیرند به دامی
دیشب همه شب دست در آغوش سلامت
و امروز همه روز تمنای سلامی
آن بوی گل و سنبل و نالیدن بلبل
[...]
ای داده بر وی تو قمر داو تمامی
پیش تو کمر بسته اسیران به غلامی
از شرم بنا گوش تو در گوشه نشیند
گر ماه ببیند که تو در گوشهٔ بامی
هر لحظه بدان زلف چو دامم بفریبی
[...]
گر طالب آنی که بماند ز تو نامی
از خانه ناموس برون نه دو سه گامی
قربان شو و بشنو ز لب یار پیامی:
عیار چو منصور شود بر همه کامی
زنهار! درین کوی بغفلت نخرامی
جویان خدا باش، اگر مرد تمامی
بیرون ز ره راست طریقی بخدا نیست
گر پیر هری باشی، اگر احمد جامی
تندست و جگرسوز و جهان تاز بحدی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.