غزل شمارهٔ ۷۴۹
در هر چه دیدهام تو پدیدار بودهای
ای کم نموده رخ، که چه بسیار بودهای
ما بارکرده رخت و طلبگار روی تو
وانگه نهفته خود تو درین بار بودهای
چون اول از تو خاست که عشاق را نخواست
آخر چه شد که از همه بیزار بودهای؟
گفتی: برو، برفتم و گفتی: بیا، دگر
چونم فروختی که خریدار بودهای؟
آنی که یک زمان ز تو ما را گزیر نیست
هر جا که بودهایم تو ناچار بودهای
گر بودهای به حلقهٔ خمارمان شبی
مانند حلقه بر در و دیوار بودهای
گه در میانه نقط صفت گشتهای پدید
گاه از کنار دایره کردار بودهای
دوش آنچه دزد برد ز ما در ضمان ماست
یا عهده بر تو بود که بیدار بودهای
ما را مکن به رفتن بازار سرزنش
با ما تو نیز بر سر بازار بودهای
با ما چو یک شراب ز یک جام خوردهای
ما مست چون شدیم و تو هشیار بودهای؟
نوش دلست اگر شکر، ار زهر دادهای
هوش روان، اگر گل، اگر خار بودهای
روزی اگر به وصل شوی یار اوحدی
منت منه، که با دگران یار بودهای
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | منبع اولیه: ویکیدرج | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال ۳ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
حسین علویانی نوشته:
سلام ،در بیت ششم فکر کنم ،کلمه گریز ،اشتباهی (گزیر) تایپ شده
👆⚐
حسین علویانی نوشته:
ببخشید در بیت پنجم
👆⚐
علی نوشته:
بیت اول از مرحوم سید علی آقا قاضی به این صورت نقل شده:
بر هرچه بنگرم تو پدیدار بوده ای
ای نانموده رخ تو چه بسیار بوده ای
👆⚐