مستان خواب را خبری از وصال نیست
دلمرده را سماع نباشد چو حال نیست
دینت خدای داد و زبان داد و عقل داد
یاد خدای کن به زبانی که لال نیست
آن جای، آسمان و تو آسوده بر زمین
نتوان بلند پایه پریدن چو بال نیست
آن کو به یاد دوست تواند نشاط کرد
محتاج دیدن لب و رخسار و خال نیست
وان را که نیست چهرهٔ آن ماه در حضور
در مسجدالحرام نمازش حلال نیست
هرچند سالهاست که این راه میروی
راهی که سوی او نرود جز ضلال نیست
گر در پی تفرج بستان جنتی
امروز تخم کار، که فردا مجال نیست
آشفتهٔ جمال جمیل بتان شدی
صبرت جمیل باد، که آنها جمال نیست
بیدار باش یک دم و آگاه یک نفس
حاجت به ماه و هفته و ایام و سال نیست
بر نقش روزگار منه دل، که عاقبت
این نقش را که بازکنی جز خیال نیست
گر بایدت به حضرت ایزد وسیلتی
بهتر ز مصطفی و نکوتر ز آل نیست
در مال دل مبند و ز دانش سخن مگوی
کانجا سخن به دانش و حرمت به مال نیست
هستند برشمال و یمین تو ناظران
لیکن ترا نظر به یمین و شمال نیست
بس غرهای به دانش و دستان خود، ولی
گر رستمی، ترا گذر از چرخ زال نیست
ملکی که منتقل شود از دیگری به تو
به روی مباش غره، که بیانتقال نیست
این سایه ها زوال پذیرند یک به یک
در سایهای گریز، که آنرا زوال نیست
بالی ضرورتست عروج کمال را
و آن بال طاعتست و ترا جز وبال نیست
ای اوحدی، دلی که بدان کوچه راه یافت
بردیگری مبند، که مارا به فال نیست
ای اوحدی، دل ز دوجهان بر خدای بند
کز وی به کام دل برسی وین محال نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به مضمونهای مختلفی از جمله غفلت انسان از حقیقت، اهمیت یاد خدا، و سفر روحانی معطوف است. شاعر با اشاره به بیفایده بودن دلبستگیها و لذایذ دنیوی، بر ضرورت یاد خدا و توجه به روح و معنویت تأکید میکند. او میگوید که تنها کسی میتواند به خشنودی و نشاط واقعی برسد که در یاد دوست باشد و برای رسیدن به حقیقت قدم بردارد. همچنین، شاعر به فریبندگی ظواهر و دانش بیبنیاد اشاره میکند و هشدار میدهد که در دنیای مادی نباید غره شد، چرا که همه چیز زوالپذیر است. در نهایت، او به اهمیت طاعت و الهام از خداوند برای رسیدن به کمال اشاره میکند و تأکید میکند که با پیوند به خداوند، انسان میتواند به خواستههای دل خود برسد.
هوش مصنوعی: مستها از وصل خبری ندارند و دلهای بیروح و خسته، قادر به شنیدن نغمههای خوش نیستند؛ چون حال و احوالی برایشان باقی نمانده است.
هوش مصنوعی: خداوند به تو دین، زبان و عقل عطا کرده است. پس یاد خدا را با زبانی که ناتوان نیست، گسترش بده.
هوش مصنوعی: در آن مکان، آسمان و تو نمیتوانی با آرامش بر زمین بپری، زیرا بالی برای پرواز نداری.
هوش مصنوعی: کسی که به یاد دوستش شاداب و خوشحال میشود، نیازی به دیدن لب یا چهره یا نشانهایی از او ندارد.
هوش مصنوعی: کسی که چهرهٔ آن ماه را در حضور نداشته باشد، نماز او در مسجد الحرام قبول نیست.
هوش مصنوعی: سالهاست که در این مسیر حرکت میکنی، اما اگر این مسیر به سمت او نباشد، نتیجهاش جز گمراهی نخواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر امروز به دنبال خوشگذرانی هستی، پس باید در کار و تلاش کوشا باشی، زیرا فردا فرصتی برای آن نخواهی داشت.
هوش مصنوعی: اگر زیبایی معشوقان تو را آشفته کرده، صبر تو نیز باید زیبا باشد؛ چرا که آنچه که تو را آشفته کرده، زیبایی واقعی نیست.
هوش مصنوعی: لحظهای بیدار و آگاه باش، نیازی به انتظار برای ماهها و سالها نیست.
هوش مصنوعی: به دل خود نگذار که به نقاشی زندگی وابسته شوی، زیرا وقتی این تصویر را افشا کنی، فقط خیال و توهم باقی میماند.
هوش مصنوعی: اگر به درگاه خداوند به واسطهای نیاز داری، هیچ وسیلهای بهتر از مصطفی و nobler از خاندان او نخواهی یافت.
هوش مصنوعی: در دل خود به مال وابسته نباش و از علم سخن نگو، زیرا در آنجا دانش ارزش ندارد و احترام مال نیز معنایی ندارد.
هوش مصنوعی: در اطراف تو افرادی هستند که مراقب اوضاع تو هستند، اما تو به آنها توجهی نداری و نگاهت به سمت راست و چپ نیست.
هوش مصنوعی: به خودت مغرور نشو، حتی اگر در علم و مهارت قوی هستی. زیرا اگر تو مانند رستم باشی، باز هم راهی برای فرار از تقدیر وجود ندارد.
هوش مصنوعی: اگر ملکی از شخصی به تو منتقل میشود، فریب نخور که تنها به خاطر این انتقال، مالکی هستی؛ چون مالکیت واقعی همیشه نیاز به انتقال ندارد.
هوش مصنوعی: سایهها به آرامی و یکی پس از دیگری محو میشوند، اما سایهای وجود دارد که هیچگاه زوال نمیپذیرد و همواره باقی است.
هوش مصنوعی: برای رسیدن به کمال و رشد، نیازمند بالی هستیم که نشاندهندهی اطاعت و فرمانبرداری است. اما اگر این بال را نداشته باشیم، تنها بار سنگینی و عذاب به دوش خواهیم کشید.
هوش مصنوعی: ای اوحدی، دل و احساساتی که در این مسیر تجربه کردی را به کسی دیگر منتقل نکن، چون ما به سرنوشت و شانس ایمان نداریم.
هوش مصنوعی: ای اوحدی، دل را به خدا بسپار که از او میتوانی به آنچه که میخواهی برسی و این امکانپذیر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
هم خانهایم، روی گرفتن حلال نیست
ناگفته پرسشی، که سخن را مجال نیست
گفتی: بسنده کن به خیالی ز وصل ما
ما را بغیر ازین سخنی در خیال نیست
گر ماه صورت تو ببیند، به صدق دل
[...]
گفتم بدل که غم مخور اندر جهان بسی
هر چند نظم حال تو بی اختلال نیست
از فیض لطف او مکن امید منقطع
گر دولتی قرین تو گردد محال نیست
کز کارگاه غیب بسی میشود پدید
[...]
حاصل ز زندگانی ما جز وبال نیست
وز روزگار بهره به جز از ملال نیست
نقش سه شش طلب مکن از کعبتین دهر
کین نقش پنج روزه برون از خیال نیست
چون منصب بزرگی و چون جاه و ملک و مال
[...]
گرچه به پای بوس تو ما را مجال نیست
غیر از خیال روی توام در خیال نیست
آیم به سر دوان به سر کوی تو چو گوی
ای نور دیدگان ز منت گر ملال نیست
تا کی خوری تو خون دل عاشقان مخور
[...]
هرچند خون عاشق بیدل حلال نیست
در خون من گرفت به آن خردسال نیست
حسنش امان یک نگهم بیشتر نداد
در حسن آدمی کش او اعتدال نیست
دی وقت راندن من از آن بزم بود مست
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.