گنجور

 
 
 
انوری

دل در غم تو گر به مثل جان نبرد

سر در نارد به صبر و فرمان نبرد

زان می‌ترسم که عمر کوتاه دلم

این درد دراز را به پایان نبرد

جمال‌الدین عبدالرزاق

عشق تو تا دست سوی جان نبرد

با دل من دست به پیمان نبرد

تا دل من دل ز جهان برنداشت

نام چو تو دلبر جانان نبرد

دیده همی گرید و گو خون گری

[...]

اوحدالدین کرمانی

در کوی تو هیچ کس ره آسان نبرد

جز شیفتهٔ بی سر و سامان نبرد

و آن کس که به دام عشق تو پای نهاد

تا سر ندهد زدست تو جان نبرد

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه