اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب الرابع: فی الطهارة و تهذیب النفس و معارفها و ما یلیق بها عن ترک الشهوات
»
شمارهٔ ۵۵
خواهی که بود شاهدت ای مرد علیل
مانند سماعیل به نزدیک خلیل
گر شاهد را برای شهوت طلبی
سگ بر تو شرف دارد و شیطان تفضیل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بی رهبر و بی نشان و بی هیچ دلیل
ناگاه به خان عنکبوت آمد پیل
هرگه کآید زبحر ربّانی سیل
دیگر نکند این سگ نفسانی میل
حقّا که به لب رسید این روح عزیز
زین سگ که هزار خوک دارد در خیل
از عقل دلیل آید و از عشق خلیل
این آب حیات دان و آن آب سبیل
در چرخ نیابی تو نشان عاشق
در چرخ درآیی بنشانهای رحیل
دی شاه بتان سوار اسبی چون پیل
میکرد به هر گوشه چو فرزین تحویل
خورشید پیاده در رکابش میرفت
میکرد رخ خاک به خدمت تقبیل
ای جان جهان، جان جهان، دلبر گیل
می دل همه روج داروتی دیمی میل
سیلاب سرشک قاسم از ابر غمت
اندی بشو، که برد گیلان را سیل
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.