گنجور

 
اوحدالدین کرمانی

خود دمدمه ای است آدمی از دم او

عالم همه سایه است از عالم او

تاج سر کیقباد و جمشید ارزد

خاک قدم سوختگانِ غم او

 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
sunny dark_mode