اوحدالدین کرمانی
»
دیوان رباعیات
»
الباب الاول: فی التوحید و التقدیس و الذکر و نعت النبوة
»
شمارهٔ ۱۴۷ - الرّضا و التّسلیم
گر هست سعادتت چه شکّر چه شرنگ
ور زانک شقاوت است چه صلح و چه جنگ
از هر چه ازو می رسدت از بدو نیک
تسلیم و رضا باید، ورنه سر و سنگ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این بیت میگوید که اگر سرنوشت شما خوب باشد، نیازی به شکرگزاری یا احساس تلخی نیست، و اگر بد باشد، چه در صلح و چه در جنگ، باید به سرنوشت خود رضایت دهید. در هر حال، آنچه به شما میرسد، خوب یا بد، باید با تسلیم و رضا پذیرفته شود وگرنه دچار درد و رنج خواهید شد.
هوش مصنوعی: اگر سرنوشتت خوشبختی باشد، فرقی نمیکند که شیرینی باشد یا تلخی، و اگر بدبختی نصیب تو شده باشد، فرقی نمیکند که در صلح باشی یا در جنگ.
هوش مصنوعی: هر چیزی که به تو میرسد، چه خوب و چه بد، باید با رضایت و تسلیم پذیرا باشی؛ در غیر این صورت، عواقب ناخوشایندی در انتظار توست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در جستن آن نگار پر کینه و جنگ
گشتیم سراپای جهان با دل تنگ
شد دست ز کار و رفت پا از رفتار
آن، بس که به سر زدیم و این، بس که به سنگ
ای بر سر خوبان جهان بر سرهنگ
پیش دهنت ذرّه نماید خرچنگ
بر چهره ندارم زمسلمانی رنگ
بر من دارد شرف سگ اهل فرنگ
آن رو سیهم که باشد از بودن من
دوزخ را ننگ و اهل دوزخ را ننگ
تا با تو به صلح گشتم ای مایه جنگ
گردد دل من همی زبترویان تنگ
نشگفت که از ستارگان دارم ننگ
امروز که آفتاب دارم در چنگ
از هیبت تو بریزد اندر صف جنگ
تیزی ز سنان ، زه از کمان ، پر ز خدنگ
از جود تو خیزد ، ای شه با فرهنگ
پیروزه زکان ، در ز صدف ، لعل ز سنگ
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.