گنجور

 
ازرقی هروی

از هیبت تو بریزد اندر صف جنگ

تیزی ز سنان ، زه از کمان ، پر ز خدنگ

از جود تو خیزد ، ای شه با فرهنگ

پیروزه زکان ، در ز صدف ، لعل ز سنگ

 
 
 
جشنوارهٔ رزم‌آوا: نقالی و روایتگری شاهنامه
رودکی

در جستن آن نگار پر کینه و جنگ

گشتیم سراپای جهان با دل تنگ

شد دست ز کار و رفت پا از رفتار

آن، بس که به سر زدیم و این، بس که به سنگ

عنصری

ای بر سر خوبان جهان بر سرهنگ

پیش دهنت ذرّه نماید خرچنگ

ابوسعید ابوالخیر

بر چهره ندارم ز مسلمانی رنگ

برِ من دارد شرف سگِ اهلِ فرنگ

آن رو سیهم که باشد از بودن من

دوزخ را ننگ و اهل دوزخ را ننگ

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از ابوسعید ابوالخیر
فرخی سیستانی

تا با تو به صلح گشتم ای مایه جنگ

گردد دل من همی زبترویان تنگ

نشگفت که از ستارگان دارم ننگ

امروز که آفتاب دارم در چنگ

مشاهدهٔ ۲ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
منوچهری

سبحان‌الله جهان نبینی چون شد

دیگرگون باغ و راغ دیگرگون شد

شمشاد به توی زلفک خاتون شد

گلنار به رنگ توزی و پرنون شد

از سبزه زمین بساط بوقلمون شد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از منوچهری
مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه