جانم ز سینه بر زه دامان بر آمده
گویی به عزم خدمت جانان بر آمده
ناز غرور کی نهد از سر که این نهال
گویی بر آب دیدهٔ رضوان بر آمده
با دل بگوی عیب شهادت که این اسیر
تا بوده در میان شهیدان بر آمده
آشفتگی که صید تو گوید که این شکار
بسیار دست و پا زده تا جان بر آمده
گویا که درد و داغ توام یار بوده است
کز سینه جان غمزده گریان بر آمده
شوق دلم به دادن جان بین که گاه نزع
یک ناله برکشیده و صد جان بر آمده
طوری است دیر ما که در او جلوه کرده است
حسنی که صد کلیم ز ایمان بر آمده
مرهم اگر نسوخته در چاک سینه چیست
این شعله کز شکاف گریبان بر آمده
هر گاه گفته ایم که عرفی اسیر کیست
آه از نهاد گبر و مسلمان بر آمده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار به بیان احساسات عمیق خود درباره عشق و فراق میپردازد. او میگوید که جانش به عشق جانانش برآمده و از درد و شوق فراق آن محبوب رنج میکشد. عاشق به تصویر میکشد که حتی در میان شهیدان هم وجود داشته و در جستجوی محبوب خود، بارها تلاش کرده است. همچنین، بیان میشود که عشق و درد به نوعی همراه او بوده و همواره از وجود او برآمده است. شاعر به شدت تحت تأثیر احساسات و عواطفش قرار دارد و با نالهها و آههایش، عمیقترین عواطف انسانی را به تصویر میکشد. در نهایت، او به تبعید و اسیری خود اشاره میکند و میگوید که این وضعیت رنجآور، نه تنها از دل خود او، بلکه از دل جامعهای که در آن زندگی میکند نیز برمیآید.
هوش مصنوعی: دلم از سینهام بیرون آمده و انگار به قصد خدمت به محبوبم آمده است.
هوش مصنوعی: این بیت به زیبایی و ناز خاصی اشاره دارد که نمیتوان از آن غافل شد. شاعر به شکلی اشاره میکند که این زیبایی مانند جوانهای است که از چشمان بهشتی برآمده و نمیتوان آن را نادیده گرفت. این تصویر آمیختهای از زیبایی و غرور است که همگان را تحت تاثیر قرار میدهد.
هوش مصنوعی: با دل به عیب گواهی دادن بپرداز و بدان که این شخص اسیر، همیشه در جمع شهیدان حضور داشته است.
هوش مصنوعی: آشفتگی که شکار تو میگوید، نشان میدهد که این حیوان بسیار تقلا کرده تا جانش را نجات دهد.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که رنج و غم تو همیشه با من بوده است، چرا که از دل خودم صدای گریهای غمگین به گوش میرسد.
هوش مصنوعی: دل من از شوق به جان دادن بیتاب است، به طوری که وقتی در حال احتضار هستم، یک ناله میزنم و گویی صد جان از من خارج میشود.
هوش مصنوعی: به گونهای است که آن زیبایی خاص در وجود ما جلوهگر شده است که حتی صدها پیامبر از ایمان و صداقت خود به آن دست یافتهاند.
هوش مصنوعی: اگر زخم دل التیام نیافته باشد، پس این آتش که از شکاف گریبان شعلهور شده، چیست؟
هوش مصنوعی: هر وقتی که پرسیدهایم عرفی در بند چه کسی است، صدای آه و ناله گبر و مسلمان به گوش رسیده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ای از تو نام گوهر شاهان برآمده
اعدات یکسر از سر و سامان برآمده
از مهر خاتم تو به اعجاز در جهان
آوازه نگین سلیمان برآمده
در نامه کفایت و روزی و نام و ننگ
[...]
از خواب جامه چاک و پریشان برآمده
صبح قیامتش ز گریبان برآمده
ای مردم دو دیده به کشتی چشم من
بنشین که از فراق تو طوفان برآمده
دور از گل رخ تو چو مجنون گریستم
[...]
نخل قدت که از چمن جان برآمده
شاخ گلی بصورت انسان برآمده
از پای تا به سر همه جانست آن نهال
گویا ز آب چشمه ی حیوان برآمده
اکنون تویی جمیل جهان گرچه پیش ازین
[...]
هر خار کان ز گلشن هجران برآمده
در پای دل شکسته و از جان برآمده
بهر نثار تیغ جفایت مرا چو شمع
هر دم سر دگر ز گریبان برآمده
از بس به ذوق ناوک جور تو خوردهایم
[...]
اشکم ز دل چو شعله فروزان برآمده
طوفانم از تنور بدینسان برآمده
رفتی و مضطرب ز قفایت دویده اشک
چون لشکری که از پی سلطان برآمده
جائی بدلگشائی چشمت ندیده است
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.