دلم در کعبهای رو کرد و همت جوید از دلها
که خواهد ماندش از پی کعبهها در طی منزلها
تو افلاطون دلی، اندیشه را چین در جبین مفکن
در آن وادی که جز حسرت ندانی حل مشکلها
مثالی گویمت عامی صفت بردار زآن نقشی
جمال کعبه نتوان دید، طی ناکرده منزلها
اگر با میر محمل رمزی از دیر مغان گویم
جرس بگشاید و ناقوس بربندد به محملها
خدا را خانقاه کهنهٔ صوفی به رندان ده
که ایوانها بسازند و بیارایند محفلها
چو خونآلوده فردا خیزم و بر گرد او گردم
شهیدان محبت را ز حسرت خون شود دلها
تماشا دوستی عرفی ولیکن وای بر جانت
اگر بر دارد از پیش نظر توفیق حایلها
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از دل و احساسات عمیق خود سخن میگوید و با اشاره به کعبه به مثابه محور حقیقت و عشق، به جستجوی معانی عمیقتر زندگی میپردازد. او تأکید میکند که نمیتوان به جمال کعبه و حقیقت رسید مگر اینکه مراحل و سفرهای معنوی را طی کرد. از افلاطون و اندیشههای او یاد میکند و بیان میکند که در برخی وادیها تنها حسرت باقی میماند. شاعر میخواهد تا معانی عمیق را با زبانی ساده بیان کند و بر ضرورت فضایی معنوی برای پرورش احساسات و روابط انسانی تأکید دارد. او همچنین در آخر به عشق و فداکاری در راه دوستی اشاره میکند و از نیاز به توفیق و هدایت در این مسیر سخن میگوید.
هوش مصنوعی: دل من به سوی کعبهای متمایل شده و آرزوی رسیدن به هدفی را دارد که در دلها باقی میماند، حتی پس از عبور از مسیرهای مختلف و کعبههای متفاوت.
هوش مصنوعی: تو دارای قلبی مانند افلاطون هستی، اما در اندیشهات نباید دچار غفلت شوی. در آن جایی که تنها حسرت و افسوس وجود دارد، تلاش برای حل مسائل بینتیجه خواهد بود.
هوش مصنوعی: بگذار تا برایت مثالی بزنم: مانند کسی که فقط با ظاهر و صفتهای عمومی آشناست، نمیتواند زیبایی واقعی کعبه را ببیند. او نمیتواند به عمق و معنای واقعی دست یابد زیرا هنوز مراحل لازم را طی نکرده است.
هوش مصنوعی: اگر من با فردی که بر روی ماشین اسب نشسته است، سخن عمیق و رمزی از قدیم شرابفروشان بگویم، صدای زنگ در خواهد آمد و ناقوسها خاموش خواهند شد.
هوش مصنوعی: خدا را به مکانی که صوفیهای قدیمی در آن جمع میشوند بدهید تا اهل دل بتوانند دور هم جمع شوند و فضایی زیبا و دلانگیز بسازند و محفلهای شاد و پرمعنایی تشکیل دهند.
هوش مصنوعی: وقتی که فردا به خون آغشته برمیخیزم و دور او میچرخم، دلهای عاشقان به خاطر حسرت، داغ و خونین میشود.
هوش مصنوعی: دوستی شگفتانگیز است، اما بیشتر از آن، وای به حال تو اگر موانع از چشمت دور شوند و نتوانی توفیق را در زندگیات ببینی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اَلا یا اَیُّهَا السّاقی اَدِرْ کَأسَاً و ناوِلْها
که عشق آسان نُمود اوّل ولی افتاد مشکلها
به بویِ نافهای کآخر صبا زان طُرّه بُگشاید
ز تابِ جَعدِ مشکینش چه خون افتاد در دلها
مرا در منزلِ جانان چه امنِ عیش، چون هر دَم
[...]
به امیدی که بگشاید ز لعل یار مشکلها
خیال آن لب میگون چه خون افتاده در دلها
مخسب ای دیده چون نرگس به خوشخوابی و مخموری
که شبخیزان همه رفتند و بربستند محملها
دلا در دامن پیر مغان زن دست و همت خواه
[...]
بیا ای از خط سبزت هزاران داغ بر دلها
مرو کز اشک مشتاقان به خون آغشته منزلها
به تقصیر وفا عیبم مکن، کز آب چشم من
هنوز اندر رهت تخم وفا میروید از گلها
گر از گردون ملالی باشدت، بر عشق املا کن
[...]
تجلی الراح من کاس تصفی الروح فاقبلها
که می بخشد صفای می فروغ خلوت دلها
انلنی جرعة منها ارحنی ساعة عنی
که ماند از ظلمت هستی درون پرده مشکلها
به جان شو ساکن کعبه بیابان چند پیمایی
[...]
رُموز العشق کانت مشکلا بالکاس حللها
که آن یاقوت محلولت نماید حل مشکلها
سوی دیر مغان بخرام تا بینی دوصد محفل
سراسر ز آفتاب می فروزان شمع محفلها
دل و می هردو روشن شد نمیدانم که تاب می
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.