گفتوگوی غم یعقوب بود پیشهٔ ما
بوی پیراهن یوسف دهد اندیشهٔ ما
اندر آن بیشه که با شیر دُمم آفت نیست
روبه از بیجگری رم کند از بیشهٔ ما
کوهکن صنعت ما داشت ولی فرق بسی است
قوت بازوی دل میطلبد تیشهٔ ما
در دل ما غم دنیا غم معشوق شود
باده گر خام بود پخته کند شیشهٔ ما
عرفی افسانه تراشی به خموشی بفروخت
لله الحمد که آزاد شد از پیشهٔ ما
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساسات غم و اندوه پرداخته و از داستان یعقوب و یوسف بهعنوان نمادی برای غم و فقدان استفاده میکند. شاعر از بیخبری و غم ناشی از جدایی و عشق صحبت میکند و به تضاد بین کار سخت و قدرت درونی اشاره میکند. همچنین به آخرت، موهبت آزادی و رهایی از بندهای زندگی نیز پرداخته شده است. در نهایت، شاعر به لطف خداوند اشاره میکند که از این مشکلات آزاد شده است.
هوش مصنوعی: ما در زندگیمان مدام در حال حرف زدن دربارهٔ غم و اندوه یعقوب هستیم و همیشه در ذهنمان بوی پیراهن یوسف را حس میکنیم.
هوش مصنوعی: در آن جنگل که من با شیر زندگی میکنم، خطر و آسیب وجود ندارد. حتی روباهی که بیاحتیاطی میکند، از این جنگل فرار میکند.
هوش مصنوعی: استخراج هنر و تلاش در کار ما نیازمند قدرت و ارادگی عمیقتری است، چرا که کوهکن حرفهای وجود دارد اما برای موفقیت در کار، نیروی قلبی و انگیزهای بیشتر لازم است.
هوش مصنوعی: غم دنیا در دل ما به غم معشوق تبدیل میشود، اگر شراب خام باشد، میتواند روح و وجود ما را به کمال و پختگی برساند.
هوش مصنوعی: عرفی در اینجا به نشان دادن داستانهایی خیالی در سکوت اشاره دارد و به خاطر این موضوع، از این کار رهایی یافته و از شغف خود آزاد شده است. او از این که دیگر مجبور به ساختن افسانههای غیرواقعی نیست، خدا را شکر میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میجهد برق ز آه دل غمپیشهٔ ما
شعله دارد حذر از تیر نی بیشهٔ ما
سبزهٔ دانهٔ نخجیرگه عنقاییم
همه از چشمهٔ دام آب خورد ریشهٔ ما
اثر توبه ز هرجا که نمودار شود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.