گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
عرفی

صومعه دیدم به جز مشتی بروت باد نیست

جز عصای آبنوس و شانه ی شمشاد نیست

بی نفس ارباب معنی زندگانی می کنند

لیک یک مو بر تن ای جمع بی فریاد نیست

وصف جنت کم کن ای رضوان که در بستان عشق

سرو و سوسن بی شمار است و یکی آزاد نیست

تهنیت جز در مصیبت پیش ما عیب است، عیب

عید را در شهر ما رسم مبارک باد نیست

دانه ی طاووس کمتر بین که در گلزار عشق

غیر بلبل صید دام و دانه ی صیاد نیست

در جهان دوستی و در زبان دوستان

این لغت کز وی بیابی معنی بیداد، نیست

بی ستون ما ز فیض نور حسن آیینه است

تیشه ای بازیچه اینجا در کف فرهاد نیست

عاقبت سوز آتش عرفی به دوزخ حیف نیست

گر وجود اهل خاکستر به روی باد نیست

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
مجیرالدین بیلقانی

کار عالم نیک دیدم هیچ بر بنیاد نیست

بر دل خاصان ز عالم جز غم و بیداد نیست

داده ام انصاف و شد معلوم من کاندر جهان

هیچ کس را خاطری از بند غم آزاد نیست

من که از من عالمی شادند چون می بنگرم

[...]

ناصر بخارایی

ناله یادت می‌دهد کز بیدلانت یاد نیست

لیک او باد است و از وی حاصلی جز باد نیست

در رهت از ناتوانی آب چشمم می‌برد

دیگرم جز اشک گلگون هیچ استعداد نیست

ز آتش عشق تو سوزد خلوت دل هر زمان

[...]

جامی

عید شد یک دل نمی بینم که اکنون شاد نیست

جز دل خود کین زمان هم از غمت آزاد نیست

کی توانم بهر عیدی با تو گستاخی نمود

چون مرا پیش تو یارای مبارکباد نیست

چون کنم قصد سخن نام تو آید بر زبان

[...]

اهلی شیرازی

آه ازین گردون دون کزوی کسی دلشاد نیست

داد کز بیدادِ او  ، هرگز دلی آزاد نیست

سر و نازی گر بر آردهم خود از بیخش کند

هیچ کار چرخ بی بنیاد بر بنیاد نیست

بسکه از مرگ جوانان خانه ویران میکند

[...]

فضولی

باغبان لطف قد آن سرو در شمشاد نیست

کی نماید تربیت جایی که استعداد نیست

گر خط دور لبت را بر زبان آرم مرنج

نقش شیرین را ضرر از تیشه فرهاد نیست

ساغر خونابه دل بسته ره بر ناله ام

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه