صومعه دیدم به جز مشتی بروت باد نیست
جز عصای آبنوس و شانه ی شمشاد نیست
بی نفس ارباب معنی زندگانی می کنند
لیک یک مو بر تن ای جمع بی فریاد نیست
وصف جنت کم کن ای رضوان که در بستان عشق
سرو و سوسن بی شمار است و یکی آزاد نیست
تهنیت جز در مصیبت پیش ما عیب است، عیب
عید را در شهر ما رسم مبارک باد نیست
دانه ی طاووس کمتر بین که در گلزار عشق
غیر بلبل صید دام و دانه ی صیاد نیست
در جهان دوستی و در زبان دوستان
این لغت کز وی بیابی معنی بیداد، نیست
بی ستون ما ز فیض نور حسن آیینه است
تیشه ای بازیچه اینجا در کف فرهاد نیست
عاقبت سوز آتش عرفی به دوزخ حیف نیست
گر وجود اهل خاکستر به روی باد نیست
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به توصیف ناکامی و emptiness در دنیای روحانیت و عشق میپردازد. او به صومعهای اشاره میکند که در آن جز باد و چند چیز بیارزش وجود ندارد. اربابان معنی زندگی میکنند اما هیچ صدای واقعی و احساسی در آنجا نیست. همچنین، شاعر از وصف بهشت میخواهد که به خاطر واقعیت عشق، از توصیفات کم کند، چرا که در بستان عشق، آزادی و زیبایی وجود ندارد. او به جشنها و خوشیهای ظاهری و بیمعنا در جامعه انتقاد میکند و بر این امر تأکید دارد که دوستی واقعی و زبان دوستان واقعی در وجود ندارد. در نهایت، شاعر به عاقبت سوز و شعله عشق تأکید میکند و میگوید که بودن اهل خاکستر در زندگی بیمعناست.
هوش مصنوعی: در اینجا توصیف یک صومعه یا مکان مذهبی به تصویر کشیده شده است که در آن چیزی جز چند خوشه انگور نمیبینید. همچنین اشاره شده که تنها وسایل موجود در آن، عصای ساخته شده از چوب آبنوس و شانهای از چوب شمشاد است. این توصیف احساس تنهایی، کمبودن و شاید یکنواختی را منتقل میکند.
هوش مصنوعی: بینفس بودن، نشاندهندهی فقدان روح و زندگی است. زندگی حقیقی تنها در وجود و احساسات عمیق معنا پیدا میکند. اگرچه برخی به ظاهر زندگی میکنند، اما در درون خود خالی از احساس هستند. از طرفی، جمعی از مردم، حتی یک مو بر تنشان به دلیل بیصدایی و عدم درک عمیق، احساس نمیکند.
هوش مصنوعی: ای رضوان، تو که به توصیف بهشت مشغولی، بدان که در باغ عشق درختان و گلهای فراوانی وجود دارند، اما هیچیک از آنها آزاد نیستند.
هوش مصنوعی: در زمانهای که با مصیبتها و مشکلات فراوان روبهرو هستیم، جشن و شادی به نظر ناپسند میآید و در شهر ما برگزاری عید و خوشحالی به عنوان یک رسم خوشایند پذیرفته نشده است.
هوش مصنوعی: در باغ عشق، باید کمتر به زیباییهای ظاهری توجه کرد زیرا در آنجا، مانند بلبل که در جستجوی غذا به دام میافتد، فقط به دانهها و خوراکیها فکر نمیشود. بلبل در این فضا گرفتار میشود و آگاهی از دامهای پنهان و مشکلات پیرامونش را از دست میدهد.
هوش مصنوعی: در دنیا، دوستی و ارتباطات دوستان، واژهای وجود ندارد که معنای ظلم و ستم را به خود بگیرد.
هوش مصنوعی: بدون حمایت و پشتیبانی، ما مانند آینهای هستیم که فقط نور زیبایی را منعکس میکند. در اینجا، ابزار و وسایل برای انجام کارهای بزرگ و ماندگار وجود ندارد، همانطور که فرهاد، قهرمان افسانهای، در دستش تیشهای ندارد.
هوش مصنوعی: در پایان، عذاب آتش عشق عرفانی به جهنم ختم میشود، و چه جای افسوس که وجود انسانها مانند خاکستر در برابر وزش باد، ناپایدار و زودگذر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
کار عالم نیک دیدم هیچ بر بنیاد نیست
بر دل خاصان ز عالم جز غم و بیداد نیست
داده ام انصاف و شد معلوم من کاندر جهان
هیچ کس را خاطری از بند غم آزاد نیست
من که از من عالمی شادند چون می بنگرم
[...]
ناله یادت میدهد کز بیدلانت یاد نیست
لیک او باد است و از وی حاصلی جز باد نیست
در رهت از ناتوانی آب چشمم میبرد
دیگرم جز اشک گلگون هیچ استعداد نیست
ز آتش عشق تو سوزد خلوت دل هر زمان
[...]
عید شد یک دل نمی بینم که اکنون شاد نیست
جز دل خود کین زمان هم از غمت آزاد نیست
کی توانم بهر عیدی با تو گستاخی نمود
چون مرا پیش تو یارای مبارکباد نیست
چون کنم قصد سخن نام تو آید بر زبان
[...]
آه ازین گردون دون کزوی کسی دلشاد نیست
داد کز بیدادِ او ، هرگز دلی آزاد نیست
سر و نازی گر بر آردهم خود از بیخش کند
هیچ کار چرخ بی بنیاد بر بنیاد نیست
بسکه از مرگ جوانان خانه ویران میکند
[...]
باغبان لطف قد آن سرو در شمشاد نیست
کی نماید تربیت جایی که استعداد نیست
گر خط دور لبت را بر زبان آرم مرنج
نقش شیرین را ضرر از تیشه فرهاد نیست
ساغر خونابه دل بسته ره بر ناله ام
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.