باد نورزی همی در بوستان بتگر شود
تا ز صنعش هر درختی لعبتی دیگر شود
باغ همچون کلبۀ بزّاز پر دیبا شود
باد همچون طلبۀ عطار پر عنبر شود
سونش سیم سپید از باغ بردارد همی
باز همچون عارض خوبان زمین اخضر شود
روی بند هر زمینی حلّه چینی شود
گوشوار هر درختی رشتۀ گوهر شود
چون حجابی لعبتان خورشید را بینی ز ناز
گه برون آید ز میغ و که بمیغ اندر شود
دفتر نوروز بندد بوستان کردار شب
تا کواکب نقطۀ اوراق آن دفتر شود
افسر سیمین فرو گیرد ز سر کوه بلند
باز مینا چشم و دیبا روی و مشکین سر شود
روز هر روزی بیفزاید چو قدر شهریار
شب چو عمر دشمنان او همی کمتر شود
خسرو مشرق یمین دولت آن شاه عجم
کآفرینش بر سر دولت همی افسر شود
کافری را کو موافق شد بدل مؤمن شود
مؤمنی را کو مخالف شد بدل کافر شود
زیر هر حرفی ز لفظش عالمی مضمر شدست
زیر هر بیتی ز علمش عالمی مضمر شود
باد با دست ندیمش بادۀ سوری شدست
چرخ با پای خطیبش پایۀ منبر شود
آب جودش بر دمد زرّین شود گیتی همه
آتش خشمش بخیزد سنگ خاکستر شود
رنج لاغر با نهاد رای او فربه شود
گنج فربه با گشاد دست او لاغر شود
گرچه باشد قوّت پروردگان جان خرد
چون بمدحش رنج بیند جان خرد پرور شود
اختر سعدست گویی طلعت میمون او
چون بنزدش راه یابد مرد نیک اختر شود
باد دیدستی که اندر خرمن کاه اوفتد
همچنان باشد که او اندر صف لشکر شود
سدّ اسکندر بعزمش ساحت صحرا شود
ساحت صحرا بحزمش سدّ اسکندر شود
از عطا بخشیدن و تدبیر او نشگفت اگر
زرّ گیتی خاک گردد ، خاک گیتی زر شود
سیرت آزاده وارش ناظر آزاد گیست
منظر آزادگان بی سیرتش مخبر شود
نعت هر کس را همی یکسان شود اصل سخن
جون بنعت او رسد اصل سخن دیگر شود
چون بیندیشم خرد مر نظم را مانی شود
چون بنظم آرم زبان مر لفظ را آزر شود
نعت گویی جز بنام او ، سخن ضایع شود
تخم چون بر شوره کاری ضایع و بی بر شود
آب گردد آذر ار بر حلم او یابد گذر
باز آب ار بگذرد بر خشم او آذر شود
شست باید لفظ را تا نعت او گویی بدان
بخت باید زّر را تا تاج را در خور شود
چون ز احکامش سخن گویی شود جوهر عرض
چون ز آثارش سخن رانی عرض جوهر شود
آنکه او را جوید ار چاکر بود مهتر شود
و آنکه زو بگریزد ار مهتر بود چاکر شود
خلق او بر دیو بندی دیو را مردم کند
اسم او بر خار داری ، خار نیلوفر شود
مهر او بر سنگ بندی موم گردد ساعتی
مدح او بر خاک خوانی چشمۀ کوثر شود
جود او گر بر بیابان اوفتد دریا شود
خشم او گر بر زمین افتد زمین اخگر شود
تا فرود آید همی بر بنده از ایزد قضا
تا دعای نیکمردان سوی ایزد بر شود
زندگانی بادش و پیروزی و شادی و کام
تا بهفت اقلیم گیتی داد را داور شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر توصیف گرمی و شکوه بهار و نوروز است. شاعر با بیان تصاویری از طبیعت، به زیبایی و رونق زندگی در این فصل اشاره میکند. باد نوروزی باعث شکوفایی درختان و زیبایی باغها میشود و همه چیز به حالت دلنشینی در میآید. شاعر همچنین از ارتباط بین کارها و نشانههای آسمانی صحبت میکند و به تأثیر مثبت و منفی اعمال انسانها بر یکدیگر اشاره دارد. در نهایت، آرزوی زندگی، پیروزی و خوشبختی برای مردم در هفت اقلیم جهان را بیان میکند. این شعر، هم به لطافت بهار و هم به قدرت و عظمت طبیعت پرداخته و انسانها را به تفکر دربارهٔ اعمال و نتایج آنها ترغیب میکند.
هوش مصنوعی: در روزهای بهاری، باد به آرامی در باغ میوزد و باعث میشود که هر درختی به نوعی زیبا و دلانگیز تبدیل شود.
هوش مصنوعی: باغ مانند خانهای از پارچههای نازک و زیبا پر از زیبایی و زینت میشود، و باد مشابه یک طلبهی عطار پر از عطر و خوشبویی میگردد.
هوش مصنوعی: سروهای سپید باغ را خواهد چید و دوباره مانند چهره زیبا به زمین رنگین و سرسبز میبخشد.
هوش مصنوعی: در هر نقطهای که زندگی به جریان بیفتد، زیباییها و ارزشها شکل میگیرند و طبیعت به نوعی به زینت و زیبایی تازهای دست مییابد.
هوش مصنوعی: وقتی که پردهای بر روی خورشید میافتد، زیبایی آن را میبینی و گاه که از پس ابرها بیرون میآید و گاه هم دوباره در بین ابرها پنهان میشود.
هوش مصنوعی: در روز نوروز، بوستان به زیبایی و شکوه خود پایان میدهد و شب فرا میرسد. شب به مانند کواکب و ستارهها میتواند نقطهای از آن دفتر زندگی باشد که ماجراها و یادها را در آن ثبت میکنیم.
هوش مصنوعی: بر روی قلهی بلند، افسر نقرهای خود را پایین میآورد. مانند پرچم باز میشود و چهرهها با زیبایی چشمهای مینا، پارچهی دیبا و موهای مشکی درخشان به نظر میرسند.
هوش مصنوعی: هر روز بر قدر و اعتبار شهریار افزوده میشود و شب، که نشانه عمر دشمنان اوست، کمکم به پایان میرسد.
هوش مصنوعی: خسرو مشرق، یعنی شاهی از سرزمینهای شرقی، که از نعمت و دولت برخوردار است. طوری که قدرت و عظمتش باعث میشود که خلقت و سرنوشت نیز برای او افتخار و توفیق بیاورد.
هوش مصنوعی: اگر کسی که در ظاهر کافر است با دل خدایی قبول کند، مانند مؤمن میشود، و اگر کسی که مؤمن است با دلتنگی نسبت به ایمانش رو به مخالفت آورد، به مانند کافر میشود.
هوش مصنوعی: هر کلمهای که گفته میشود، دنیایی از معانی پنهان در خود دارد و هر بیت شعری نیز میتواند حاوی دانشی عمیق و گسترده باشد.
هوش مصنوعی: باد با دست ما به چنگ نمیآید، اما در این میان، خطیب میتواند با پای خود بر روی منبر بایستد.
هوش مصنوعی: خاطر مهربانی و بخشش او همچون آب زلال و گواراست که همه جا را روشن میکند، اما خشم او مانند آتش است که باعث میشود هر چیزی از شدت آتش بسوزد و به خاکستر تبدیل شود.
هوش مصنوعی: رنج و زحمت و سختیکشیدن، انسان را قویتر میکند و بر او میافزاید، در حالی که نعمت و ثروت ممکن است به دلیل بیاحتیاطی و دستدادهی، فرد را ضعیف و بیمقدار کند.
هوش مصنوعی: هرچند که خردمندان با قدرت و استوارند، اما زمانی که در مدح او با زحمت و رنج روبهرو شوند، جان آنها به قدری پرورش مییابد که به کمال و بالندگی میرسند.
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که خوش شانسی و نیکبختی همانند یک ستاره خوش اقبال است که چهرهای نیکو و خوشایند دارد. زمانی که فرد خوبی به نزد او میرود، سرنوشت او هم به نیکبختی تغییر مییابد.
هوش مصنوعی: باد را تصور کن که چگونه در میان کاهها میچرخد و پراکنده میشود. حال این وضعیت را به زمانی تشبیه کن که باد در صف یکی از لشکرها قرار بگیرد و به همان گونه در آنجا نیز به حرکت درآید.
هوش مصنوعی: اسکندر با ارادهاش میتواند بیابان را تبدیل به یک منطقه منظم و قابل استفاده کند و همچنین با احتیاط و تدبیرش، میتواند مرزهای تعیینشده را بهسختی حفظ کند.
هوش مصنوعی: این بیت بیان میکند که با توجه به بخشش و تدبیر خداوند، اگر طلاهای دنیا به خاک تبدیل شوند، ممکن است خاک نیز به طلا تبدیل شود. در واقع، این موضوع به قدرت و اراده الهی اشاره دارد و نشان میدهد که او میتواند هر چیزی را به هر شکلی که بخواهد تغییر دهد.
هوش مصنوعی: رفتار و شخصیت فرد آزاده، نشاندهنده آزادی اوست. کسانی که بیتوجه به ویژگیهای خود، در ظاهر به آزادی میپردازند، نمیتوانند از آن بهرهمند شوند.
هوش مصنوعی: هر فردی را با توجه به ویژگیهایش توصیف میکنند، اما زمانی که به چهرهی واقعی او بپردازیم، موضوع به کلی تغییر میکند.
هوش مصنوعی: وقتی به نظم و ترتیب فکر میکنم، درمییابم که اگر زبانم را به نظم درآورم، کلماتم به زیبایی و هماهنگی درمیآیند.
هوش مصنوعی: اگر درباره او سخن نگوییم، تمام سخنان بیارزش و بیثمر خواهد بود؛ همانطور که اگر دانهای در زمین شور بکاریم، نتیجهای نخواهد داشت و بیمحصول خواهد ماند.
هوش مصنوعی: اگر آب بر صبر و تحمل او عبور کند، به آتش تبدیل میشود، و اگر آب از خشم او بگذرد، آن وقت همچنان به آتش تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: برای بیان صفات او، باید واژهها را بهخوبی بشوییم و پاک کنیم. همچنین برای اینکه تاج بر سر بگذاریم، باید از دستان خود طلا بسازیم.
هوش مصنوعی: زمانی که درباره قوانین و احکام او صحبت میکنی، جوهر و حقیقت وجودی او نمایان میشود؛ و وقتی که از نشانهها و آثار او سخن به میان میآوری، جوهر و حقیقت آن نشانهها نیز به ظهور میرسد.
هوش مصنوعی: کسی که به جستجوی او برآید، اگر در مقام خدمت باشد، بزرگتر و محترمتر میشود؛ و کسی که از او دوری کند، حتی اگر در مقام بزرگی باشد، به مرتبه خدمتکاری تنزل میکند.
هوش مصنوعی: آفریدگان او، دیوانهوار، دیو را به انسانی مبدل میکنند. نام او بر روی خارها مینشیند و آن خارها به گل نیلوفر تبدیل میشوند.
هوش مصنوعی: عشق او میتواند سنگ را به شکل موم تبدیل کند و لحظهای ستایش او میتواند خاک را به چشمهای زنده و روشن مبدل سازد.
هوش مصنوعی: اگر سخاوت و generosity او بر بیابان بریزد، آن بیابان به دریا تبدیل میشود؛ اما اگر خشم او بر زمین بیفتد، آن زمین به خاکستر تبدیل خواهد شد.
هوش مصنوعی: تا زمانی که فرمان الهی بر من نازل شود، دعاهای نیکمردان به درگاه خداوند میرسد.
هوش مصنوعی: زندگی پر از سعادت و موفقیت و خوشی باشد تا در همه جا و در تمام دنیا، خداوند حکم کند و دادگری کند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گر نه آیین جهان از سر همی دیگر شود
چون شب تاری همی از روز روشن تر شود
روشنایی آسمان را باشد و امشب همی
روشنی بر آسمان از خاک تیره بر شود
روشنی بر آسمان زین آتش جشن سده ست
[...]
باد نوروزی همی در بوستان سامر شود
تا به سحرش دیدهٔ هر گلبنی ناظر شود
گل که شب ساهر شود پژمرده گردد بامداد
وین گل پژمرده چون ساهر شود زاهر شود
ابر هزمان پیش روی آسمان بندد نقاب
[...]
آمد آن فصلی کزو طبع جهان دیگر شود
هر زمین از صنعت او آسمان پیکر شود
باغ او مانند صورتخانهٔ مانی شود
باغ ازو مانند لعبتخانهٔ آزر شود
کوهسار از چادر سیمابگون آید برون
[...]
دور عالم جز به آخر نامدست از بهر آنک
هر زمان بر رادمردی سفلهای مهتر شود
آن نبینی آفتاب آنجا که خواهد شد فرو
سایهٔ جوهر فزون ز اندازهٔ جوهر شود
باد آتش بار چون از روی دریا در شود
خاک پژمرده ز آب زندگانی تر شود
گه چو یوسف شاهدی از چاه بر تختی رود
گه چو آدم صورتی از خاک جاناور شود
یک قدم روید گیاهی را و با صد جان بود
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.