لغتنامهابجدقرآن🔍گوگلوزنغیرفعال شود

گنجور

 
عبید زاکانی

دلداده را ز تیر ملامت گزند نیست

دیوانه را طریقهٔ عاقل پسند نیست

از درد ما چه فکر وز احوال ما چه باک

آنرا که دل مقید و پا در کمند نیست

فرهاد را که با دل شیرین تعلقست

رغبت به نوشدارو و حاجت به قند نیست

هرجا که آتش غم دلدار شعله زد

جان برفشان به ذوق که جای سپند نیست

بس کن عبید با دل شوریده داوری

بیچاره را نصیحت ما سودمند نیست

 
 
 
گنجور را از دست هوش مصنوعی نجات دهید!
مولانا

ترجیع، بندخواهد ، بر مست بند نیست

چه بند و پند گیرد ؟! چون هوشمند نیست

خواجوی کرمانی

کو دل که او بدام غمت پای بند نیست

صیدی بدست کن که سرش در کمند نیست

با دلبری سمتگر و سرکش فتاده ام

کو را خبر ز حال من مستمند نیست

پر میزند ز شوق لبش مرغ جان من

[...]

صائب تبریزی

دلهای غم ندیده پذیرای پند نیست

آنجا که درد نیست، سخن سودمند نیست

بسیار چاره هست که از درد بدترست

صد چشم بد، برابر دود سپند نیست

ما را به بخت شور خود ای دوست واگذار

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از صائب تبریزی
نشاط اصفهانی

پاداش تلخها که از آن لب شنیده ام

جز بوسه ای بر آن دهن نوشخند نیست

صیدی که آرزوی رهایی کند نشاط

در صید گاه عشق سزاوار بندنیست

غالب دهلوی

بلبل دلت به ناله خونین به بند نیست

آسوده زی که یار تو مشکل پسند نیست

اندازه گیر ذوق غمم در مذاق من

تلخاب گریه را نمک زهرخند نیست

عهد وفا ز سوی تو نااستوار بود

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه