گنجور

 
عبید زاکانی

در این مقام فرح‌بخش و جای روحفزای

بخواه باده و بر دل در طرب بگشای

به عیش کوش و حیات دو روزه فرصت دان

چو برق میگذرد عمر، کاهلی منمای

به دستگیری ساغر خلاص شاید یافت

ز جور وهم زمین گرد آسمان پیمای

به پایمردی گلگونه میتوان رستن

ز دست حادثهٔ روزگار محنت زای

طریق زهد نه راهست گرد هرزه مگرد

حدیث توبه نه کار است زان سخن بازآی

شراب خوار، به بزم خدایگان جهان

به کام عیش و طرب راه عمر میپیمای

جهان فیض و کرم رکن دین عمیدالمللک

که باد تا به ابد در پناه لطف خدای

فروغ رایش چون آفتاب عالمگیر

اساس جاهش مانند قطب پا بر جای