گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
نورعلیشاه

کسیکه عشق تو بر نقد دل شدش صراف

چو زرخالص از هر غشی نماید صاف

اگر تو طالب اکسیر عافیت هستی

مسوز سیم و زر عمر ز آتش اخلاف

نهی بکوره اسراف نقد و نسیه بچند

خدای دوست نمیدارد اینقدر اسراف

ترا ببوته چه حاجت ز کردن زیبق

بملح ساجی و گوگرد سرخ فرش و لحاف

به تند و شورقناعت بکش تو زیبق نفس

که کیمیای تو اینست و نیست این بگزاف

نظر ز سیم و زر قلب ناکسان دربند

بدار ضرب محبت چونور شو صراف