ما ابر گهر باریم هی هی جبلی قم قم
ما قلزم ز خاریم هی هی جبلی قم قم
گر نور خداجوئی بیهوده چه میپوئی
ما مشرق انواریم هی هی جبلی قم قم
اسرار نهانی را گر فاش و عیان خواهی
ما مخزن اسراریم هی هی جبلی قم قم
این روز تو همچون شب گر تیره و تاریکست
ما شمع شب تاریم هی هی جبلی قم قم
با قافله وحدت گر زانکه سری داریم
ما قافله سالاریم هی هی جبلی قم قم
ما رند قدح نوشیم از نام و نشان رسته
در میکده خماریم هی هی جبلی قم قم
در روز ازل با حق چون قول بلی گفتیم
ما بر سر اقراریم هی هی جبلی قم قم
با جنت و با دوزخ ما را نبود کاری
ما طالب دیداریم هی هی جبلی قم قم
ما باقی باللهیم فانی ز خودی خود
منصور سر داریم هی هی جبلی قم قم
در اول و در آخر در ظاهر و در باطن
ماپرتو دلداریم هی هی جبلی قم قم
در طور لوای حق رب ارنی گویان
مستغرق دیداریم هی هی جبلی قم قم
ای زاهد افسرده رو طعنه مزن مار ا
ما آه شررباریم هی هی جبلی قم قم
در میکده وحدت چون نور علی دایم
مست می جباریم هی هی جبلی قم قم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۶ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.