ما را که جمال فتح از جبهه مبین باشد
بر خاتم فیروزی لعل تو نگین باشد
یکران فلک دیده تا نعل سمند تو
ماه نوش از حسرت شه داغ سرین باشد
جز شاهسوار من آنمهر جهان پیما
خورشید ندیده کس در خانه زین باشد
با خلد برین باری کارش نبود آری
جان را که سر کویت چون خلد برین باشد
از چین سر زلفت هر نفحه که برخیزد
ما را بمشام جان چون نافه چین باشد
فردا که شود محشر از خاک برآرم سر
وز مهر توام نقشی بر لوح جبین باشد
آنرا که بدل چون من شد نور علی روشن
روشن ز دلش لاشک انوار یقین باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف زیبایی و عظمت معشوق پرداخته است. شاعر با استفاده از تشبیهات مختلف، معشوق را به عنوان مرکز زیبایی و نور معرفی میکند. او میگوید که در مقایسه با دیگران، معشوق او از هر لحاظ برتر است و زیباییاش به قدری است که میتواند زندگی و جان را تحت تأثیر قرار دهد. همچنین، شاعر به عشق و سرسپردگی خود اشاره میکند و میگوید که در روز قیامت نیز عشق به معشوق در جان و دل او باقی خواهد ماند. در کل، شعر حس عمیق عشق و زیبایی را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: چهره زیبای پیروزی بر جبهه ما نمایان است و گوهر خاتم خوشبختی تو، لعل ما خواهد بود.
هوش مصنوعی: آسمان تا جایی که میتوان دید، به خاطر زیبایی و خاص بودن تو، در حسرت است و به خاطر آنکه تو مانند ماه درخشان هستی، دلبسته و شگفتزده شده است.
هوش مصنوعی: تنها شاه سوار من، که نور خورشید را در هیچ مکانی ندیده، همین مهر و محبت جهانی است.
هوش مصنوعی: بهشتی وجود ندارد که به آن اهمیت بدهد، زیرا جانم را در کنار کوی تو، چون بهشت برین میدانم.
هوش مصنوعی: هر بار که بویی از زلفهای تو به مشام میرسد، برای جان ما مثل بوی خوش نافه چین دلپذیر است.
هوش مصنوعی: روز قیامت که برپا شود، من از خاک سر بلند میکنم و اثر محبت تو بر پیشانیام خواهد بود.
هوش مصنوعی: کسی که به مانند من دگرگون شده است، نور علی روشنایی پاکی از قلبش میتابد و یقین همچون پرتوهای نور از او بدرخشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
خوش وقتِ کسی کو را محبوب قرین باشد
ما را بکشد باری گر هجر چنین باشد
مسکین چه کند عاشق جز دردِ دل و زاری
از دوست جدا افتد ناچار حزین باشد
ای دوست بیا بنگر تا چون منِ دل خسته
[...]
گرمه به زمین باشد آن زهره جبین باشد
دوری طلبد از ماه نیز چنین باشد
نتوان طلب بوسی کرد از لب خندانش
حلوا نتوان خوردن هرگه نمکین باشد
بی ذکر دی نبود از باد دهانش دل
[...]
کِی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد
یک نکته از این معنی گفتیم و همین باشد
از لعلِ تو گر یابم انگشتریِ زنهار
صد مُلکِ سلیمانم در زیرِ نگین باشد
غمناک نباید بود از طعنِ حسود ای دل
[...]
کی شعر تر انگیزد خاطر که حزین باشد
یک نکته درین دفتر گفتیم و همین باشد
بخشد کهن آنکش نوپوشی ثمین باشد
یک نکته درین دفتر گفتیم و همین باشد
گرانکله چون خاتم آرم بسر انگشت
[...]
گویند که با غیری وین گرچه یقین باشد
میدانم و میگویم شاید نه چنین باشد
در پای تو از بختم امید بود مردن
این غایت امید است گر بخت برین باشد
در کوی غم از مجنون پیشیم و تو پس دانی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.