بخش ۷ - پیغام دوم شب برای روز
باز شب داد روز را پیغام
که: «چنین بر مکش به چرخ اَعلام
من جهاندار بودم از اول
نه تو نه مه نه مشتری نه زحل
کدخدای جهان به حکم خدای
منم و من به عقل روشن رای
قله این بلند طارم را
یعنی این قلعه چهارم را
دیدبانی مقیم می بایست
چشم داری عظیم می بایست
بهر آن بر گماشتند ترا
تا به اکنون بداشتند ترا
گر سخن در معاملت باشد
دیده بان را چه منزلت باشد؟
همچو عیسی بمانده در راهی
چون کنی دعوی شهنشاهی؟
ماورای تو چند حکاماند
کز تو برترنشین این باماند
همه بر تو محیط و مافوقاند
همه با تخت و افسر و طوقاند
نیست بالای من کسی دیگر
منم و مملکت ز من یکسر»
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...