ضرورت است جدایی ز دل ستان کردن
به خویشتن که تواند وداع جان کردن
مرا قبول نمی باشد ارکسی گوید
که خو زهم دم دیرینه وا توان کردن
چه خوش ترست علی رغم جان دشمن را
نظر به روی دل آرای دوستان کردن
عذاب دوزخ اهل دل ار بدانی نیست
مگر مفراقت یار مهربان کردن
بگویمش که دوا چیست هر که می خواهد
که رو به دوست کند پشت بر جهان کردن
مرا مگوی که بستان خوش است و بلبل مست
خموش باز نمی باشد از فغان کردن
غنیمت است تو باری برو که خاطر ما
نمی رود به تماشای بوستان کردن
کسی رود به تفرج که رغبتش باشد
نظر به یاسمن و باغ و ارغوان کردن
هزار بار بگفتم نزاریا که سفر
نه کار توست نباید که امتحان کردن
مجال زور نباشد به لاف گاه قوی
خطاست دست به سر پنجه در میان کردن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به ناامیدی از جدایی و دوری از محبوب میپردازد و بیان میکند که خداحافظی از دل سخت است. او تأکید میکند که اگر کسی بخواهد به دوستش پشت کند، باید از روی دلسوختگی و عشق دست بردارد. شاعر به تلخی از عذاب جدایی و دوری از یار میگوید و بر این باور است که تنها به یاد محبوب میتوان از رنج جدایی رها شد. او همچنین به ناامیدی از زیباییهای دنیا اشاره میکند و میگوید که دلش حاضر به لذتبردن از این زیباییها نیست. در نهایت، او به ناتوانی انسان در امتحان کردن جدایی از محبوب و اشتباه دیگران در این مسأله اشاره میکند.
هوش مصنوعی: برای رهایی از درد و رنج دل، لازم است که از خود دور شویم، زیرا تنها در این صورت است که میتوانیم به آرامش واقعی برسیم و از زندگیمان خداحافظی کنیم.
هوش مصنوعی: من نمیپذیرم اگر کسی بگوید که میتوانم از خودم فاصله بگیرم و گذشته را فراموش کنم.
هوش مصنوعی: چه لذتبخش است که برخلاف دشمنان، به چهره زیبا و دلانگیز دوستان نگاه کنیم.
هوش مصنوعی: اگر از درد و عذاب دوزخ خبر داری، باید بدانی که تنها جدایی از یار دوستداشتی است که واقعا دردناک و سخت است.
هوش مصنوعی: به او بگویم که درمان چیست؛ هر کس که میخواهد به دوستش رو کند، باید از دنیا روی بگردانند.
هوش مصنوعی: مرا نگویید که گلستان زیبایی دارد و بلبل به خاطر خوشی، سکوت نمیکند؛ زیرا او همچنان در حال فریاد زدن است.
هوش مصنوعی: بهتر است که تو به سفر بروی، زیرا ذهن ما به تماشای گلزار مشغول نمیشود و این برای ما فرصتی است.
هوش مصنوعی: کسی که تمایل و علاقه دارد، به گردش و خوشگذرانی میرود و به تماشای گلهای یاسمن، باغها و گلهای ارغوانی میپردازد.
هوش مصنوعی: من هزار بار به تو گفتم که سفر کار تو نیست و نباید آن را امتحان کنی.
هوش مصنوعی: فرصتی برای نمایش قدرت وجود ندارد، زیرا در این مواقع ممکن است بر زبان آوردن ادعاهای بزرگ اشتباه باشد. بهتر است در کارهای خود دقت بیشتری کنیم و از رفتارهای احساسی خودداری کنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
نظر چگونه توان در همه جهان کردن؟
چو نیست آن که به رویش نظر توان کردن
به هر چه بی رخ تو پیش از این نظر کردم
به جان تو که پشیمان شدم، از آن کردن
به فتوی خط تو کآیتی ست در خوبی
[...]
نظاره تو به هر دیده کی توان کردن
نظر بروی تو باید بچشم جان کردن
بخشم و ناز نگاهی بما کنی گاهی
گر این نگه نکنی هم چه میتوان کردن
اگر بخاک افتد ذره گر بعرش رود
[...]
توان به هجر تو آسان وداع جان کردن
ولی وداع تو آسان نمیتوان کردن
بسینه ناوک غم تا بکی روان کردن
چه ذوق رو دهد از آینه نشان کردن
دلا بگلشن حسن معاش می باید
بقدر پایه پرواز آشیان کردن
قفس فراخ اگر گشت گلستان نشود
[...]
ز دور تا بتوان سیر گلستان کردن
به شاخ گل ز ادب نیست آشیان کردن
چو بوی گل ز در بسته می رسد به مشام
چه لازم است تملق به باغبان کردن؟
دل تو نرم به افسون ما کجا گردد؟
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.